responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 695


سجده شان طولانى شد تا اينكه آن مرد سر از سجده برداشته و غلام خود را در حال سجده ديد ، او را بخواند ، غلام سر از سجده برداشت ، و گفت : لبّيك آقاى من چه مىفرماييد ؟ مرد گفت : ميخواهى تو را آزاد كنم ؟ آيا در سجده ات ( همين را ) از خدا خواستى ؟ غلام گفت : بلى ، مرد گفت : ترا در راه خدا آزاد نمودم ، و آن كنيزى كه در بلخ دارم نيز آزاد كرده براى خشنودى خداوند بتو تزويج نمودم و مهريّهء او را فلان مبلغ معيّن براى او از جانب تو بر ذمّه گرفتم ، و فلان ملك كه در فلان محلّ دارم براى شما دو تن و اولادتان نسلى بعد از نسل وقف كردم ، و اين امام را شاهد گرفتم ، غلام شروع كرد بگريستن و سوگند ياد كرد و گفت : بخداوند تعالى و اين امام بزرگوار قسم كه من در سجده‌ام چيزى جز اين كه شده است از خدا نخواسته بودم ، و اكنون سرعت اجابت دعا را دريافتم .
8 - ابو عليّ معاذيّ گويد : ابو نصر مؤذّن كه از اهل نيشابور بود براى من نقل كرده گفت : بمرضى سخت مبتلا شدم چندان كه زبانم سنگين شده و قدرت تكلَّم را از دست دادم ، با خود فكر كردم بزيارت عليّ بن موسى الرّضا عليهما السّلام روم

695

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 695
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست