نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 687
را اجابت فرمود ، و حاجتم روا شد ، حاكم گفت : من قصد زيارت آن جناب كه سلام بر او باد نمودم و در آن مشهد و مزار حضرت رضا عليه السّلام دعا كردم و از خداوند عزّ و جلّ خواستم كه بمن پسرى عنايت فرمايد ، خداوند فرزندى پسر روزيم فرمود ، پس بسوى ابو منصور رفتم و مطلب را بدو گزارش دادم و گفتم كه خداوند دعايم را در اين بقعه مستجاب كرد و بمن پسرى داد و مرا اكرام فرمود . مؤلَّف اين كتاب - رحمه الله - گويد : در سال 352 من از ركن الدّولة تقاضاى جواز براى رفتن بزيارت حضرت رضا عليه السّلام كردم ، در ماه رجب آن سال جواز من صادر شد و بدست من داد ، چون بيرون آمدم مرا باز خواند و گفت : اين زيارتگاه مباركى است و من آنجا بزيارت رفتهام ، و از خدا حاجتهائى خواستهام و همه را اجابت فرموده ، از تو ميخواهم كه مرا در آنجا از دعا برايم كوتاهى نكنى و از جانب من نيز آن حضرت را زيارت كن ، زيرا دعا در آن مكان مستجاب است ، من اين را براى او تعهّد كردم ، و بدان وفا نمودم ، چون از آنجا - كه بر ساكن آن درود و سلام باد - بازگشتم و بر ركن الدوله وارد شدم ، از من
687
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 687