نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 605
خفا و پنهانى غسل همى داده ، و چون خيمه برداشته شود تو مرا خواهى ديد كه در كفن پوشيده شدهام ، پس مرا بردار و در تابوت بنه و حمل كن ، و چون بخواهد قبر مرا آماده كند ، ميخواهد قبر پدرش هارون را قبلهء قبر من قرار دهد ، و اين هرگز نخواهد شد و چون كلنگها را بر زمين كوبند ، هيچ گونه بر زمين تأثير نكند و باندازهء پشت ناخنى زمين را حفر ننمايند ، و هر گاه براى كندن زمين كوشش خود را نمودند و نتوانستند كارى از پيش برند از قول من بمأمون بگو : بمن امر كرده است كه يك كلنگ در قبلهء قبر پدرت هارون بر زمين زنم و چون زدم قبرى ساخته و آماده آشكار مىشود ، و چون پذيرفت و قبر پيدا شد ، مرا در آن نگذاريد تا از ته قبر آب سفيدى بيرون آيد كه قبر را پر كند تا آب مساوى با روى زمين گردد ، سپس در آن ماهيى بطول قبر نمايان شود و بحركت آيد ، و تا ماهى در حركت است مرا بقبر نبريد تا اينكه ماهى نهان گردد و آب فرو نشيند ، پس مرا در قبر بر ، و لحد بگذار ، و مگذار كسى بر روى من خاك ريزد ، زيرا قبر خود بخود پر و پوشيده شود ، هرثمه گويد : عرضكردم اى سالار من ! هر چه فرمودى اطاعت ميكنم ، پس حضرت فرمود :
605
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 605