نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 6
رسول الله من بر شما در نامگذارى پيشى نگرفتهام ، ولى دوست داشتم نام او را « حرب » گذارم ، رسول خدا صلَّى الله عليه و آله فرمود : من نيز در نام او بر خدايم سبقت نجويم ، آنگاه جبرئيل فرود آمد و گفت : اى محمّد خداوند علىّ أعلى تو را سلام مىرساند و مىگويد : « علىّ » نسبت به تو به منزلهء هارون است نسبت به موسى ، و رسولى بعد از تو نيست ، فرزندت را همنام پسر هارون كن ، رسول خدا صلَّى الله عليه و آله پرسيد : نام فرزند هارون چه بود ؟ جبرئيل گفت : شبر ، رسول خدا صلَّى الله عليه و آله فرمود : زبان من عربى است ( و اين لغت عبرى ) جبرئيل گفت : نام او را حسن بگذار ، اسماء گويد : پس پيامبر نام كودك را « حسن » نهاد ، چون روز هفتم شد دو گوسفند خاكسترى رنگ براى او عقيقه كرد ، و يك ران آن را با يك دينار به قابله داد ، سپس سر نوزاد را تراشيد و به وزن آن نقره تصدّق داد و با گرد زعفران سر او را ملوّن نمود ، و به أسماء گفت : ماليدن خون به سر نوزاد از رسوم جاهليّت است . اسماء گويد : در سال بعد حسين عليه السّلام متولَّد شد ، رسول خدا صلَّى الله عليه و آله به سراغ او آمد و فرمود : اى اسماء فرزندم را بياور ، اسماء حسين را در حالى كه در پارچهء
6
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 6