responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 571


كردى و اين بدتر از آن نامه بود ، اين گذشت تا وقتى كه هارون تصميم به نابودى برامكه گرفت ، و مسرور كبير را مأمور كشتن جعفر كرده و بدو گفت : هنگامى كه ميخواهى او را گردن زنى باو بگو كه اين كشتن بجاى كشتن عبد الله بن حسن عموزادهء من است كه تو او را بىاجازهء من بقتل رسانيدى » .
4 - محمّد بن علىّ ماجيلويه ، و محمّد بن موسى بن متوكل ، و احمد بن زياد همدانى - رضى الله عنهم - از علىّ بن ابراهيم نقل ميكنند كه ياسر خادم گفت :
زيد بن موسى برادر حضرت رضا عليه السّلام در مدينه [1] خروج كرد و خانه هائى را بآتش كشيد و مردمى را كشت و از اين رو او را زيد النّار لقب دادند ، و مأمون فرستاد او را دستگير كردند و نزدش آوردند ، دستور داد او را نزد برادرش ابو الحسن ببريد ، ياسر گويد : چون بر آن حضرت وارد شد آن جناب به او گفت : اى زيد ! آيا ترا سخن مردمان نفهم اهل كوفه مغرور نموده است كه روايت كنند « إنّ فاطمة احصنت فرجها فحرّم الله ذرّيّتها على النّار » ( فاطمه عفّت خود را نگهداشت پس خداوند آتش را بر ذرّيّه اش حرام ساخت ) اين مخصوص حسن و حسين فقطَّ است ، اگر تو فكر ميكنى معصيت خداوند عزّ و جلّ را بجاى آرى و ببهشت روى و پدرت موسى بن جعفر عليهما السّلام اطاعت خدا كند و ببهشت داخل



[1] . باتّفاق مورّخين زيد بن موسى در بصره اين اعمال را مرتكب گشت نه در مدينه .

571

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 571
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست