نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 560
راجع به مسألهء امامت با او بحث كنيد و مناظرهء شما حول اين مبحث دور زند ، چون مجلس آماده شد ، حضرت بآنان گفت : شما يكتن را از ميان خود انتخاب كنيد كه او از جانب شما با من صحبت كند ، كه هر چه بر او لازم آيد بر همهء شما لازم آمده باشد ، آنان از ميان حاضران مردى را بنام يحيى بن ضحاك سمرقندىّ كه در خراسان همانند نداشت معرّفى كردند ، حضرت باو فرمود : از هر چه ميخواهى بپرس ، گفت : راجع به امامت ميپرسم ، شما چگونه ادّعاى امامت ميكنى براى كسى كه امامت نكرد ، و رها ميكنى كسى را كه امامت كرد و مردم هم به امامتش رضايت دادند ؟ امام عليه السّلام فرمود : اى يحيى ! بگو آنكه تصديق مىكند كسى را كه او خود را تكذيب مىكند ، و آنكه تكذيب مىكند كسى را كه خود را راستگو ميداند كدام يك از اين دو حقّند و درستكار و بواقع رسيدهاند ، و كدامين باطل و خطاكار ؟ يحيى ساكت شد ، مأمون به او گفت : جواب بده ، گفت : امير المؤمنين مرا از جواب اين سؤال معاف بدارد ، مأمون گفت : يا ابا الحسن ما مقصود شما را از سؤال فهميديم ، امام فرمود : اكنون بايد يحيى خبر دهد كه از رهبرانش كدام خود را تكذيب كردند و كدام تصديق ؟ و اگر ميپندارد كه آنان تكذيب كردند پس كذّاب شايستهء امامت نيست ، و اگر ميپندارد تصديق كردند ، پس از جملهء ايشان اولى است كه گفته
560
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 560