responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 553


آر ، من دستم را پيش بردم حضرت دست خويش را بر آن بماليد و بر آن آب دهان گذارد ، آنگاه فرمود : شبها غذا مخور ، من هم تا توانستم شبها غذا نخوردم و ( هر گاه ) غفلت ( مى ) كردم و شب چيزى ميخوردم آن ناراحتى عود ميكرد .
2 - پدرم - رضى الله عنه - بسند مذكور در متن از داود بن قاسم جعفرى روايت كرد كه گفت : من با حضرت رضا عليه السّلام هم غذا ميشدم ، گاهى بزبان صقلبىّ و فارسىّ بعض غلامان خود را ميخواند ، و بسا ميشد كه من غلام خود را براى كارى نزد آن حضرت ميفرستادم و با زبان فارسى تكلَّم ميكرد ، و حضرت ميدانست ، و بعض اوقات فهم كلام عجمىّ بر غلامش گران مىآمد و عليه السّلام خود براى غلام توضيح ميداد .
3 - احمد بن زياد همدانىّ - رضى الله عنه - بسند مذكور در متن از ابو الصّلت هروىّ روايت كرد كه گفت : حضرت رضا عليه السّلام با افراد بزبان خودشان گفتگو ميكرد ، و بخدا قسم فصيحترين مردمان و عالمترين اشخاص بهر زبان و لغتى بود ، روزى بحضرتش عرضكردم : يا ابن رسول الله ! من در

553

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 553
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست