responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 539


دلالت ديگر :
42 - احمد بن محمّد بن يحيى العطَّار - رضى الله عنه - بسند مذكور در متن از احمد بن عبد الله كرخىّ روايت كرد كه گفت : فرزندانم زنده نمىماندند و بيش از ده پانزده تن از اولاد من همه فوت شدند تا سالى بحجّ رفتم و بر ابو الحسن الرّضا عليه السّلام داخل شدم و او با لباس رنگى بسوى من بيرون شد ، من سلام كردم و دست آن حضرت را بوسيدم ، و مطالبى از وى پرسيدم ، بعد راجع به مرگ بيشتر فرزندانم اظهار ناراحتى كردم ، حضرت مدّتى بفكر فرو رفت ، و بسيار دعا كرد ، آنگاه بمن رو كرده فرمود : من اميدوارم از اينجا كه بازگشتى و مراجعت كردى برايت حملى باشد و پس از آن فرزندى پس از فرزندى باشد و در ايام حياتت از ايشان بهره برى ، و خداوند متعال هر گاه بخواهد دعائى را مستجاب گرداند ، برآورده ميكند ، و او بر هر چيزى قادر است ، گفت : از حجّ مراجعت كردم و بمنزل آمدم و عيالم كه دختر خالويم بود حامله بود و برايم پسرى آورد و نام او را ابراهيم نهادم ، و پس از چند سال مجددا باردار گشته و فرزندى پسر آورد كه نام او را محمّد گذاردم و كنيه اش را ابو الحسن نهادم . و ابراهيم سى و چند

539

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 539
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست