نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 538
تصديق نمودهام ؟ و هر چه گشتم نيافتم و بر چيزى برنخوردم ، چون آن فرستاده بازگشت او را صدا زدم كه كمى توقف كن و بعض از محمولهها را باز كردم دفترى در آن بود كه هرگز بدان آگاه نبودم ، و لكن ميدانستم آن بزرگوار چيزى بدون دليل طلب نمىكند ، و آن را براى او فرستادم . دلالت ديگر : 41 - محمّد بن حسن بن وليد - رضى الله عنه - بسند مذكور در متن از ابو محمّد بصرىّ روايت كرد كه گفت : ابو الحسن عليه السّلام وارد شد و من از او بنامه اى اذن خواستم كه براى تجارت به مصر روم ، در پاسخ نامه نوشت : اكنون صبر كن تا خدا چه بخواهد ، گويد : من دو سال تمام سفرم را بتاخير انداختم و سال سوم بحضور مباركش نامه اى نوشتم و اذن سفر خواستم ، در پاسخ نامهام بمن نوشته بود : بيرون رو ، اين سفر را خداوند از براى تو خير و مبارك گردانيد ، و امر تغيير خواهد كرد ، گويد : من خارج شدم و خير بسيارى بردم و در بغداد هرج و مرج شد و در آن زمان من از آن فتنه خلاصى يافتم .
538
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 538