نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 523
سپاس گفتم و حمد بسيار كردم ، آنگاه بر حضرت وارد شدم ، چون مرا ديد فرمود : آنچه از صبيح شنيدى براى ديگران قصّه مكن و باز مگوى جز از براى كسى كه خداوند قلب او را بمحبّت و ولايت ما آزموده باشد ، عرضه داشتم اى آقاى من فرمانتان را اطاعت ميكنم ، فرمود : اى هرثمه ! مكر اينان بما ضررى نمىرساند تا اينكه اجل مكتوب بسر آيد و پيك مقصود سر رسد [1] . دلالت ديگر : 23 - علىّ بن عبد الله ورّاق - رضى الله عنه - بسند مذكور در متن از جعفر ابن محمّد نوفلىّ روايت كرد كه گفت : من در قنطرهء أربق ( شهرى است در خوزستان كه آن را اربك گويند ) خدمت حضرت رضا عليه السّلام رسيدم و سلام كردم و در كنار آن حضرت نشستم و عرضكردم قربانت گردم ، مردمى در اين نواحى هستند كه ميپندارند كه پدرت حيات دارد ، فرمود : دروغ مىگويند ، خدا
[1] . بايد دانست كه قتل هرثمة بن اعين بنا بر آنچه مؤرّخان نوشتهاند قبل از ورود حضرت عليه السّلام بر مأمون بسال 200 هجرى بوده ، يعنى پيش از آنكه مأمون امر به احضار على بن موسى عليهما السّلام بنمايد او در زندان مأمون كشته شده ، در زمانى كه هنوز امام عليه السّلام از مدينه خارج نشده بود . و به اتّفاق مؤرّخان در سال 201 آن حضرت را از مدينه از طريق بصره به خوزستان آورده و از آنجا از راه بيابان به نيشابور ، و از آنجا به مرو بردند .
523
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 523