نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 503
دلالت ديگر : 10 - محمّد بن احمد بن ادريس - رضى الله عنه - بسند مذكور در متن از معمر بن خلَّاد روايت كرد كه گفت : ريّان بن صلت در مرو زمانى كه فضل بن سهل او را به پاره اى از شهرهاى خراسان بعنوان والى ارسال داشته بود بمن گفت : دوست دارم از ابو الحسن عليه السّلام براى من اجازه بگيرى كه خدمتش برسم و سلامى عرض كنم ، و خيلى ميل دارم كه از لباسهايش چيزى بمن دهد و همچنين از پول نقد درهمى چند از آن دراهمى كه بنام او سكَّه زدهاند ، گويد : من بر حضرتش وارد شدم ، قبل از اينكه اظهارى كنم خود ابتداء فرمود : راستى ريّان بن صلت خواسته است بر ما وارد شود ، و از لباس ما و از دراهم بنامم چيزى درخواست داشته كه باو عطا كنيم ، من او را اذن ميدهم كه نزد ما بيايد ، بعد ريّان آمد و سلام كرد و امام عليه السّلام دو دست لباس و سى درهم از همانها كه بنام او سكَّه زده بودند بوى بخشيد .
503
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 503