نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 495
ميگفت : هنگامى كه حضرت موسى بن جعفر عليهما السّلام از دنيا رفت ، حضرت رضا عليه السّلام ببازار رفت و سگ ، برّه ، و خروسى خريد و بخانه برد ، مأمور هارون كه در مدينه كارهاى حضرت را زير نظر داشت به هارون گزارش داد كه علىّ بن موسى ببازار رفته و چنين چيزهائى را براى خود خريدارى كرده است ، هارون گفت : از جانب او در امان شديم ( يعنى فهميديم كه خيال حكومت ندارد و حضرت اين كار نامناسب با شأن خويش را كرد و خود مباشر خريد سگ و گوسفند و خروس شد كه افكار از او منصرف شود تا توهّم نكنند او در فكر سلطنت است ، و بدين كار از شرّ هارون در أمان باشد ) ، بعدا زبيرى كه خود مأمور دستگاه و كارمند امنيّت بود سعايت كرد و در نامهء ديگرى به هارون نوشت كه علىّ بن موسى در خانهء خويش را بروى مردم گشوده و آنان را به امامت خود دعوت مىكند ، هارون گفت : عجيب است اين مرد ( يعنى همان مأمور خودش زبيرى ) ! خود نوشته بود كه علىّ بن موسى شخصا بيرون رفته و برّه و سگ و خروس خريد و بعد نامه مينويسد كه او مردم را به امامت خود دعوت مىكند ! ! دلالت ديگر : 5 - علىّ بن عبد الله ورّاق - رضى الله عنه - بسند مذكور در متن از
495
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 495