responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 493


واجب كردم كه با او در زير يك سقف نمانم ، من با خود گفتم : او ما را امر بصلهء رحم و نيكى با خويشان مىكند ، و در بارهء عموى خود چنين ميگويد ! ! حضرت نظرى بمن كرد و فرمود : اين كار خود برّ و صله است ، زيرا وقتى او نزد من رفت و آمد كند در بارهء من چيزهائى ميگويد و مردم باورشان مىشود و او را تصديق مىكنند و چون آمد و رفتى نباشد و او نزد من نيايد ، اگر مطلبى بگويد قولش مقبول ديگران نخواهد بود .
دلالت ديگر :
2 - پدرم - رضى الله عنه - از سعد بن عبد الله ، از محمّد بن عيسى بن عبيد روايت كرد كه گفت : محمّد بن عبد الله طاهرى نامه اى بحضرت رضا عليه السّلام نوشت و از عمويش كه در دستگاه سلطان خدمت ميكند و بلباس آنان درآمده شكايت كرده بود و اينكه امر وصيّت وى در دست او است ، امام در پاسخ نامهء وى مرقوم فرمود : امّا در امر وصيّت كفايت شدى و اين مشكل برطرف خواهد شد ، محمّد سخت نگران شد و پنداشت كه آن را از وى خواهند گرفت ، و پس از بيست روز از دنيا رفت .
مترجم گويد : « در پاره اى از نسخ بجاى » عمّه « با عين مهمله » غمّه «

493

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 493
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست