responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 458


شدند كه هر كدام ضربتى زنند تا بنى هاشم مطالبهء قصاص نتوانند كرد ، و علىّ مىدانست و سخنان آنان را مىشنيد و از تدبير با خبر شده بود و خود را در معرض هلاك مىديد ، و هيچ يك از اين امور نتوانست او را بترساند و جزع كند چنان كه ابو بكر در غار جزع كرد ، با اينكه رسول خدا صلى الله عليه و آله با او بود ، ولى علىّ تنها بود ، و پيوسته صابر و پايدار و استوار بود و خود را بحساب خدا گذارده بود ، و خداوند هم فرشتگانى را فرستاد تا او را از شرّ دشمن مواظبت كنند ، سپيده دم برخاست و قريش كه آمادهء كشتن رسول خدا بودند او را ديدند و سراغ پيامبر را از وى گرفتند ، گفت : نمىدانم كجاست ، گفتند : تو ما را فريب دادى ، و او خود را بعد به پيغمبر رسانيد ، پس علىّ افضل بود و روز بروز عملى از وى بظهور ميرسيد و او را مقرّبتر مىساخت تا اينكه خداوند تعالى او را از اين دنياى فانى بعالم باقى بسوى خود برد در حالى كه كاملا پسنديده و مورد غفران حقّ بود .
اى اسحاق آيا تو حديث ولايت را روايت نكرده اى ؟ گفتم : آرى خود روايت كرده‌ام ، گفت : آن را براى من حديث كن ، من حديث را ( من كنت مولاه فهذا علىّ مولاه ) براى او روايت كردم ، گفت : آيا نمىبينى كه اين حديث حقّى را براى علىّ بر عهدهء ابو بكر و عمر واجب مىگرداند كه بر عهدهء علىّ از آن دو ،

458

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 458
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست