نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 415
2 - آرى ايام جوانى سپرى شد و مدّتش بآخر رسيد ، و ديگر بازگشتنى از آن بجاى خود ، نخواهم ديد . 3 - در فراق و دوريش مىگريم و ناله سر مىدهم ، و همواره او را ميخوانم ، باشد كه بپذيرد و بازگردد . 4 - و هيهات كه آنچه را كه از دست داده ام اين نفس دروغزن مرا بآرزوى بازگشت آن واميدارد . 5 - زنان زيبا و خوش اندام از موى سفيد من ميهراسند ، و هر كس كه بودنش طول كشيد پير خواهد گشت . 6 - نكورويان سيمين تن را مينگرم كه از من گريزانند ، و مفارقت و جدائى آنان ما را اكنون نصيب است . 7 - پس اگر جوانى ، كه اكنون گذشته است محبوب ما بود ، اينك پيرى هم همچنان براى من محبوب است . 8 - من با همين پيرى و سالخوردگى رفاقت كرده و دوست ميشوم با پرواى از خداوند تا اينكه اجل كه چندانى هم از آمدنش نمانده است فرا رسد و ميان من و او جدائى اندازد . 9 - بيهقىّ از صولىّ از ابو ذكوان از ابراهيم بن عبّاس روايت كرد كه گفت :
415
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 415