responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 363


23 - حمزة بن محمّد بن علوىّ كه نسبش در متن ذكر شده براى ما چنين گفت : - در سال 339 در قم - علىّ بن ابراهيم بن هاشم در سال 307 كتابى براى من فرستاد و در آن نقل كرده بود كه ياسر خادم حديث كرد كه هر گاه حضرت رضا عليه السّلام خلوت مىكرد تمامى كارگزاران و خدمتكاران خويش را از صغير و كبير گرد خود جمع ميكرد و براى آنان سخن ميگفت و با آنان گفتگو مينمود و انس ميگرفت و همصحبت مىشد ، و روش آن حضرت در هنگام صرف غذا اين بود كه همه را سر يكسفره ميخواند ، و فرو نميگذاشت هيچ كوچك و بزرگ و مهتر و كهترى را حتّى تيمارگر اسبان و حجامت كن را مگر آنكه بر سر سفره حاضر ميساخت ، ياسر خادم گويد : روزى ما با حضرت بوديم كه ناگاه صداى قفل درى كه از قصر مأمون به منزل حضرت باز ميشد شنيديم ، و امام فرمود : برخيزيد و متفرّق شويد ، ما برخاستيم و مأمون با نامه اى بلند كه در دست داشت وارد شد ، حضرت خواست برخيزد و احترام كند ، مأمون قسم داد كه تو را بحقّ پيغمبر صلى الله عليه و آله برنخيز ، آنگاه آمد و خود را بحضرت رسانيد و روى او را بوسيد و در مقابلش روى تشك و مخدّه نشست ، و نامه را خواند و در

363

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 363
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست