نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 349
كند ؟ ! مأمون پرسيد نظر شما چيست ؟ حضرت فرمود : اينكه در را باز كنى و با دختر عمويت رفت و آمد كنى و قول فضل را در آنچه حلال يا حرام ميكند نپذيرى ، مأمون دستور داد در را گشودند ، و بر دختر عمويش بدلجوئى وارد شد . و اين خبر به فضل رسيد و او را غمگين ساخت . 22 - و در پاره اى از كتب نسخهء كتاب الحباء و الشّرط از حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السّلام بسوى واليان و عمّال دولت در بارهء فضل بن سهل و برادرش يافتم ، لكن كسى اجازهء روايت آن كتاب را بمن نداده است ، جز آنكه در كتاب مزبور آن را ديدهام و آن چنين است ( كه عربى آن در متن ذكر شده و ترجمهء آن اين است ) : حمد و سپاس خداوندى راست كه پديد آورنده ، و مخترع و موجد ، توانا و پيروزمند ، نگهبان بر بندگان و خشم گير بر ايشان است ، آنكه تمامى مخلوقات بدرگاهش سر تعظيم و اطاعت فرود آوردهاند ، و در بارگاه عزّتش خط ذلَّت و خوارى و پستى نوشتهاند ، هر چه هست تسليم قدرت او است ، و جملگى در برابر سلطنت و سالارى و عظمت و بزرگيش فروتنى كنند ، و علم و آگاهيش هر چيز را فرا گرفته ، و شمار هر چيز بر او پيدا و هويدا ، هيچ والا و بزرگى در پيشگاهش سرگرانى نتواند ، و هيچ كوچك و حقيرى از سايهء لطف و رحمتش
349
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 349