responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 337


الصّلت كه از كارگزاران حسن بن سهل بود ، و نيز پدرم از محمّد بن عرفهء راشدى و صالح بن سعيد راشدى كه تمامى اينان اخبار ابى الحسن عليه السّلام را براى ما شرح دادند و گفتند : چون امر امين تمام شد و مأمون بر اريكهء خلافت مستقرّ گرديد ، به حضرت رضا عليه السّلام نامه نوشت و او را بخراسان دعوت كرد ، آن حضرت بعذرهاى بسيارى از پذيرفتن اين دعوت امتناع ورزيد ، مأمون دست برنداشت و مكرّر با حضرت مكاتبه كرد بحدّى كه امام فهميد وى دست بردار نيست ، ناچار از مدينه خارج شد در حالى كه فرزندش ابو جعفر عليه السّلام هفتمين سال عمرش بود و مأمون باو نوشت كه از راه كوفه و قم مسافرتت را قرار مده ، پس حضرت را از طريق بصره و راه اهواز و فارس تا بمرو رسيد حركت دادند ، و چون بمرو وارد شد مأمون منصب خلافت و امامت را بر او عرضه داشت ، و امام عليه السّلام ابا فرمود و نپذيرفت و در اين موضوع گفتگو ميانشان بسيار شد و تا مدّت دو ماه مأمون اصرار ميكرد و حضرت نمىپذيرفت و مرتّب پيشنهادش را ردّ مىكرد ، و چون در اين امر كلام بدرازا كشيد ، مأمون ولايتعهدى را پيشنهاد كرد ، حضرت آن را ردّ نكرد ، امّا فرمود : با شروطى كه ميپرسم ، مأمون گفت : هر چه ميخواهى بپرس ، گفتند : حضرت مرقوم داشت كه من ولايتعهدى را مىپذيرم

337

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 337
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست