responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 325


مگر با كسانى كه او را نمىشناختند ، و با آنان شرط مىكرد كه او خدمت ديگران را در تمامى احتياجاتشان بعهده داشته باشد . و يك بار با مردمى مسافرت اين چنينى كرد و مردى حضرت را شناخت و به آن قوم كه با آن حضرت بودند گفت :
آيا ميدانيد اين شخص كيست ؟ گفتند : نه ، گفت : اين علىّ بن الحسين عليه السّلام ( زين العابدين ) است ، جماعت روى پاى حضرتش ريختند و دست و پاى او را بوسيدند و عذر خواستند و گفتند : يا ابن رسول الله آيا ميخواهى ما بآتش جهنّم بسوزيم ، و اگر خداى نكرده جسارتى از ما نسبت بتو سر زند آيا تا دنيا باقى است ما هلاك نخواهيم شد ؟ ! چه چيز باعث شده است كه خود را معرّفى نمىكنى ؟ حضرت فرمود : من بيم آن رفتارى را دارم كه با من قبلا انجام شده است ، ( و شرح آن اين است كه ) با قومى مسافرت كردم ، آنان به احترام رسول خدا صلى الله عليه و آله با من نوعى رفتار كردند كه من استحقاق آن را نداشتم ، پس از اين رو كتمان امر خودم را بيشتر دوست دارم - . [ اين خبر در پاره اى از نسخ مخطوط نبود ] 13 - بيهقىّ بسند مذكور در متن از هارون فروىّ روايت كرد كه چون خبر ولايتعهدى حضرت رضا عليه السّلام در مدينه بما رسيد عبد الجبّار بن سعيد ( والى مدينه ) در خطبه اى اين امر را بر مردم ابلاغ كرد ، بدين ترتيبى كه در

325

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 325
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست