responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 296


باب 37 سخنان حضرت هنگامى كه بعزم ديدار مأمون از نيشابور خارج شده بود 1 - محمّد بن فضل در نيشابور در نيشابور در منزلش با يك واسطه از ابو الصّلت هروى روايت كرد كه گفت : حضرت رضا عليه السّلام كه از نيشابور كوچ ميكرد من بهمراه او بودم و آن جناب بر استرى ابلق در عمارى سوار بود ، ناگاه محمّد بن - رافع و احمد بن حارث و يحيى بن يحيى و اسحاق بن راهويه با جماعتى از محدّثين و علماء اطرافش را گرفتند و لجام استر را بدست گرفته عرضكردند :
يا ابن رسول الله بحقّ آباء پاك و طيّبت سوگندت ميدهيم حديثى از پدر بزرگوارت براى ما بگو ، حضرت در حالى كه رداى دوروئى از خزّ بر دوش داشت سر مبارك از عماريه بيرون آورد و فرمود : حديث كرد مرا پدر بزرگوارم بندهء صالح خدا موسى بن جعفر و فرمود : حديث كرد مرا پدرم ، پدر عزيز راستگويم جعفر بن محمّد ، و گفت : حديث كرد مرا پدرم ابو جعفر محمد بن علىّ باقر ،

296

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 296
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست