نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 293
ز ايمان بر او سخت ميشد يك حبّه از مغز بادام آن تناول ميكرد و وضع حمل بر او آسان ، و در حال فارغ ميشد ، و هر گاه حيوانى از چهارپايان اهلى مبتلا بقولنج ميگشت تركه اى از شاخ آن درخت بر زير شكمش ميسودند عافيت مىيافت ، و باد قولنج ببركت حضرت رضا عليه السّلام از او دور ميشد ، روزگارى چند گذشت كه آن درخت خشك شد ، جدّم آمد و شاخههاى آن را قطع كرد و ديده اش كور شد ، سپس ابن حمدان كه او را ابو عمرو مىگفتند ؛ تنهء آن را بريد و از روى زمين برداشت ، بعد اموال او كه هفتاد هزار ، تا هشتاد هزار درهم ارزش آنها بود ، در دروازهء فارس همهء نابود گرديد و از دست رفت و چيزى براى او باقى نماند ، و اين ابو عمرو دو پسر داشت كه دفتردار محمّد بن ابراهيم بن سمجور بودند يكى بنام ابو القاسم و ديگرى بنام ابو صادق ، خواستند كه اين خانه را تعمير كنند و بيست هزار درهم ( صرف ) مخارج آن كردند و هنگام تعمير خانه ريشههاى درخت مزبور را از جا درآوردند و نمىدانستند كه چه عاقبتى خواهند داشت ، بعدا يكى از آن دو پسر متولَّى اراضى و املاك و باغات
293
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 293