نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 430
بود سفيد و سياه و فربه ، جايگزين او كرد . اين گوسفند در سرزمين سبز و خرّم نشو و نما كرده بود [1] و قبل از آن ، چهل سال در باغهاى بهشت مىچريد ، و داراى مادرى هم نبود ، بلكه خداوند به او گفته بود : ايجاد شو ، او نيز موجود شده بود ، تا به اين وسيله فداء و جايگزين اسماعيل شود ، و تا روز قيامت ، هر آنچه در منى ذبح شود ، فديه و فداء اسماعيل مىباشد . اين يكى از دو قربانى ، امّا ديگرى : عبد المطَّلب حلقهء درب كعبه را گرفت و از خدا خواست كه ده پسر به او بدهد ، و نذر كرد كه اگر دعايش مستجاب شود ، يكى از آنان را ذبح كند . وقتى تعداد آنان به ده رسيد ، همگى را به داخل كعبه برد و بين آنان قرعه كشى كرد ، قرعه بنام عبد الله - پدر رسول خدا صلى الله عليه و آله كه از همه بيشتر دوستش مىداشت -
[1] . عبارت : « يأكل في سواد و يبعر في سواد » يعنى در سياهى غذا مىخورد و آب مىآشاميد ، در سياهى نگاه مىكرد و راه مىرفت ، در سياهى بول مىكرد و سرگين مىانداخت ، اين عبارت با كمى تفاوت در بعضى احاديث مربوط به قربانى آمده است و علما به گونههاى مختلف آن را تفسير كردهاند كه شايد بهترين تفسير همان باشد كه در متن ذكر گرديده .
430
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 430