responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 387


و سپس حاضرين مجلس را ترك كردند [1] .
مؤلَّف اين كتاب گويد : مأمون علماى فرق و مذاهب مختلف خارج از صراط مستقيم را از حرصى كه بر مقام علمى حضرت رضا عليه السّلام داشت آن افرادى كه مىشناخت و يا شنيده بود از هر كجاى عالم دعوت ميكرد كه با آن حضرت بمباحثه پردازند تا او را محكوم و مجاب سازند و بر او در بحث چيره شوند تا آتش حسدش خاموش شود و بدين وسيله بتواند شهرت علمى او را لكه دار نمايد ، ولى هيچ كس از علماى آن فرقه‌ها با آن جناب به بحث نپرداخت جز اينكه بمقام بلند علمى او اعتراف نمود و دلائل آن حضرت او را ملزم و مجاب كرد ، زيرا خداوند عالم دريغ مينمود فردى بر او برترى جويد ، و نور خدا را تمام مىكند و حجّت خود را يارى مىدهد و اين چنين خداوند وعده



[1] . بعيد نيست حرص مأمون بر اين گونه مجالس از جهت ثابت كردن برترى علمى حضرت نسبت به سران زيديّه بوده باشد ، زيرا آنان هم از اولاد ابو طالب ( بنى هاشم ) بودند و هم ادّعاى خلافت داشتند و براى آن كوشش مىكردند و چون مأمون خوب فهميده بود كه حضرتش در مقام بدست آوردن خلافت ظاهرى نيست و با رياست او كارى ندارد ، لذا مىخواسته به مردم بفهماند كه ساداتى كه در مقام بدست آوردن خلافت هستند مقام علميشان بسيار از حضرت كمتر است و از همين رو گفت : هذا اعلم هاشمىّ . البتّه بعيد نيست كه مأمون در عين اينكه مىخواسته برترى حضرت بر سادات ديگر معلوم بشود ، در عين حال از بعضى علماى ديگر شكست بخورد تا هم شكستى باشد براى خود حضرت و هم سرشكستگى براى كلّ اولاد ابو طالب ، لذا به سليمان گفت : « فقط مىخواهم در يك مسأله او را مجاب كنى » ( استاد غفّارى ) .

387

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 387
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست