نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 159
بر هارون وارد شدم ، سلام كردم ، جوابم را داده سپس گفت : اى موسى بن - جعفر ! آيا اين مملكت دو خليفه دارد كه براى هر كدام جداگانه ، ماليات جمع آورى مىشود ؟ گفتم : يا أمير المؤمنين ! شما را به خدا ، مبادا گناه مرا نيز بدوش بكشى ( گناه مرا بشورى ) و سخنان باطل را كه عليه ما گفته مىشود ، از دشمنان ما بپذيرى ، خود خوب مىدانى كه از زمان وفات پيغمبر صلى الله عليه و آله تاكنون ، بر ما دروغ بستهاند و به ما افتراء زدهاند ، حال اگر - به حرمت نسبت قوم و خويشى كه با هم داريم - اجازه بدهى ، مطلبى را كه پدرم از پدرانش و آنان نيز حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلَّم نقل كردهاند ، برايت بگويم . هارون گفت : اجازه مىدهم ، گفتم : پدرم ، از پدرش از پدرانش اين چنين نقل كردهاند كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلَّم فرمودهاند : « هر گاه دو نفر از يك فاميل ، يك ديگر را لمس كنند ، حسّ خويشاوندى به هيجان مىآيد و بيدار مىشود » . حال ، قربانت گردم ! [1] تو هم دستت را به دست من بده ، هارون گفت : نزديكتر بيا . من به او
[1] . اين كلمه را لابد از جهت وجوب حفظ نفس فرموده است ، نه احترام به شخص ظالم ملعون .
159
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 159