نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 155
7 - علىّ بن يقطين گويد : در مجلسى كه عدّه اى از بستگان موسى بن - جعفر عليهما السّلام حضور داشتند ، به حضرت خبر رسيد كه موسى بن المهدىّ ( برادر هارون ) در بارهء ايشان چه تصميماتى گرفته است . حضرت به بستگانشان فرمودند : نظرتان چيست ؟ آنها عرض كردند : به نظر ما صلاح در اين است كه خود را از او كنار بكشيد و مخفى شويد ، زيرا از شرّ اين آدم نمىتوان در أمان بود . حضرت تبسّم فرموده ، اين شعر را خواندند كه ترجمه آن چنين است : سخينه گمان ميكند كه بر سرور خود غلبه خواهد كرد ، چرا كه ممكن است آنكه هميشه پيروز و غالب است ، گاهى مغلوب واقع شود . راوى گويد : سپس حضرت دست به دعا برداشتند و در دعا چنين گفتند : « اللَّهمّ كم من عدوّ . . . تا آخر دعاى متن » . ( يعنى : بار خدايا ! چه بسيار دشمنى كه لبهء چاقو و تيغهء شمشير خود را به جهت من تيز كرده است ، و سمّهاى كشنده اش را در غذاى من ريخته است ، و
155
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 155