نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 149
انجام دادم و نتيجه آن شد كه ديدى . 5 - أبو محمّد پسر فضل بن ربيع از قول پدرش ، فضل بن ربيع چنين نقل مىكند : در روزگارى كه حاجب و دربان هارون بودم ، روزى هارون ، در حالى كه خشمگين بود و شمشيرى در دست مىچرخاند ، رو به من كرد و گفت : اى فضل ! اگر هم اكنون ، پسر عمويم را به اينجا نياورى ، به خويشاونديم با پيامبر گردنت را مىزنم ، فضل گويد : پرسيدم : چه كسى را اينجا بياورم ؟ هارون گفت : اين حجازى را . گفتم : كداميك از حجازىها را ؟ گفت : موسى بن جعفر بن محمّد بن - علىّ بن الحسين بن علىّ بن أبى طالب را - [ عليهم السّلام ] - . فضل گويد : از خداوند ترسيدم كه موسى بن جعفر عليهما السّلام را نزد او ببرم . ولى در عقوبتى كه هارون مرا بدان تهديد كرده بود . انديشيدم و با خود گفتم : اين كار را خواهم كرد . هارون گفت : دو شلَّاق بدست ، دو شمشير تيز و دو جلَّاد حاضر كن .
149
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 149