responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 533


مردى از اهل مصر را ملاقات كردم كه از آنجا ميگذشت و نام او حمزه بود و چنين ذكر كرد كه از مصر بيرون آمده بود بقصر زيارت مشهد رضا ( ع ) در طوس و چون داخل مشهد مقدس شده بود غروب آفتاب نزديك بوده پس زيارت كرده بود و نماز گزارده بود و در آن روز غير از او كسى زيارت نكرده بود چون نماز عشاء را خواند خادم آن قبر شريف خواست او را بيرون كند و در حرم را به بندد از خادم خواهش كرد كه او را تنها در حرم واگذارد و بيرون نكند و در را بروى او به بندد تا اينكه در حرم نماز گذارد چه او از شهر دور آمده بود و احتياجى نداشت بيرون برود خادم او را واگذاشت و در را برويش بست او شروع بنماز گزاردن كرد تا اينكه خسته شد پس نشست و سر خود را روى دو زانو گذاشت تا بقدر يك ساعت استراحت كند چون سرش را از روى دو زانو خود برداشت ديد در ديوارى كه مواجه روى او بود رقعهء نصب شده است و اين دو شعر بر آن نوشته شده .
< شعر > من سره ان يرى قبرا برويته يفرج الله عمن زاره كربه فليأت ذا القبران الله اسكنه سلالة من نبى الله منتجبه < / شعر > يعنى كسى كه خشنود ميكند او را كه به بيند قبرى كه بسبب ديدن آن قبر خداوند غم و حزن او را از كسى كه زيارت كند آن قبر را ميگشايد پس بايد بيايد در نزد اين قبر همانا در اين قبر خدا كسى را از دودمان رسول خدا ساكن گردانيده است كه برگزيدهء رسول است حمزه گويد كه پس من برخاستم و شروع بنماز خواندن كردم تا وقت سحر پس از آن بنشستم مثل نشستن اول و سر را بر زانويم گذاشتم چون بلند كردم بر ديوار چيزى نديدم و آن چيز را كه سابق بر اين نشستن ديده بودم تر بود گويا در همان ساعت نوشته شده بود بعد از آن صبح طلوع كرد و در حرم را گشودند و من از آن موضع شريف بيرون رفتم حديث كرد از براى ما أبو الحسن على بن احمد بن على بصرى معدل و گفت مردى از صالحان رسول خدا ( ص ) را در خواب ديد و بآن جناب عرض كرد يا رسول الله كداميك از اولاد ترا زيارت كنم فرمود بعضى از اولاد مرا بزهر جفا كشتند و بعضى ديگر را بتيغ آبدار شهيد كردند ميگويند من عرض كردم پس كداميك از ايشان را زيارت كنم با دور بودن محل آنها از يك ديگر يا اينكه عرض كرده بود با دور بودن محل شهادت آنها از يك ديگر فرمود كسى از آنها را زيارت كن كه بتو نزديكتر است ( يعنى منزل تو باو نزديكتر است ) و بزمين غربت دفن شده است عرض كردم يا رسول الله مقصود تو رضا است فرمود بگو صلى الله عليه و آله بگو صلى الله عليه و آله . حديث كرد از براى ما ابو على محمد بن احمد بن محمد بن يحيى المعاذى و گفت حديث كرد از براى ما ابو عمر محمد بن عبد الله حكمى حاكم نوقان و گفت دو نفر از رى بر ما وارد شدند و كتابتى از بعضى سلاطين از براى امير نصر بن احمد در بخارا مى

533

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 533
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست