responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 488


« باب شصت و يكم » « در ذكر خبر ديگر در وفات آن جناب از طريق خاصه » از ياسر خادم مروى است كه گفت فاصلهء منزل ما و طوس هفت منزل بود چون ابو الحسن ( ع ) ناخوش شد داخل طوس شديم بيمارى حضرت شدت كرد چند روزى در طوس مانديم و مأمون هر روز دو مرتبه بعيادت ايشان مىآمد چون در آخرين روزى كه وفات كرد ضعف بر او مستولى بود پس از نماز ظهر بمن فرمود اى ياسر مردم چيزى خورده‌اند يا نه عرض كردم اى سيد من كيست كه در اينجا چيزى بخورد و تو باين حالت باشى آن جناب كمر راست كرد و فرمود طعام بياوريد و عموم خدم و حشم خود را بلا استثنا كنار خوان طعام نشانيد و از يك يك آنها جستجو كرد چون طعام خوردند فرمود براى زنان نيز طعام بفرستيد و پس از صرف طعام متفرق شدند بر آن حضرت ضعف مستولى گرديد و بيهوش شد صداى صيحهء بلند شد و كنيزان و زنان مأمون با پاى برهنه آمدند و اظهار حسرت كرده و افسوس ميخوردند صداى ناله در طوس پيچيد و مأمون با پاى برهنه و افسوس كنان آمد و بر سر خود ميزد و ريش خود را ميكند و تأسف ميخورد و گريه ميكرد و اشكهاى چشم بر دو طرف صورتش روان بود بالاى سر حضرت ( ع ) ايستاد در اين موقع آن جناب بهوش آمده بود عرض كرد اى سيد من نميدانم كداميك از اين دو مصيبت بزرگتر است مفقود كردن من تو را و مفارقت من از تو يا تهمت مردم كه من تو را مكر كرده و بقتل رسانده‌ام ياسر گويد كه آن حضرت گوشهء چشم گشود و فرمود اى امير المؤمنين نيكو شمار زندگى فرزندم ابى جعفر را كه عمر تو و عمر او چنين است و دو انگشت سبابه خود را بهم چسبانيد ياسر گويد چون شب شد و پاسى از آن گذشت آن بزرگوار وفات كرد صبح روز بعد مردم اجتماع كرده و گفتند كه اين مرد حضرت را بقتل رسانده و هلاك كرده است مقصود آنها مأمون بود و ميگفتند پسر رسول خدا را كشت گفتگو زياد شد و در ميان مردم شورش افتاد مأمون بمحمد بن جعفر بن محمد ( عم حضرت ابو الحسن ( ع ) كه از او امان خواسته و بخراسان آمده بود گفت بيرون برو نزد مردم و بآنها اعلام كن كه حضرت ابى الحسن امروز بيرون آورده نشود ( مأمون از ترس آنكه فتنه نشود مايل نبود آن حضرت را بيرون آورد ) بنا بر اين محمد بن جعفر بيرون آمد و گفت ايها الناس متفرق شويد كه ابو الحسن

488

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 488
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست