responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 470


و حديث زياده از اين است و آن زياده را حذف كرديم و ذكر نكرديم و لا قوة الا با لله العلى العظيم « مصنف گويد » كه حضرت رضا ( ع ) باين واقعه دانا بود بسبب آنچه بدان بزرگوار رسيده بود از پدران او از رسول خدا ( ص ) و سبب علم رسول اينست كه جبرئيل بر او فرود آورد اخبار خلفاء و اولاد ايشان را از بنى اميه و بنى عباس و حوادثى كه در زمان ايشان رخ ميداد و آنچه بر دست ايشان جريان مىيافت و لا قوة الا با لله .
« باب چهل و هفتم » « در ذكر خبرى كه دلالت دارد بر امامت آن بزرگوار در واقعهء كه اجابت فرموده است حقتعالى نفرين آن جناب را در حق بكار بن عبد الله بن مصعب بن زبير بن بكار چون بر آن بزرگوار ستم كرده بود . » از على بن محمد نوفلى مروى است كه گفت مردى چيزى از زبير بن بكار مطالبه كرد چون انكار كرد طلب قسم از او كرد در ميان قبر و منبر و آن نابكار قسم خورد و بيمارى پيسى او را فرو گرفت و من او را ميديدم كه دو ساق و دو قدم او پيسى بسيار داشت و پدر او بكار بر حضرت رضا ( ع ) ستم كرده بود در امرى و آن بزرگوار بر او نفرين كرد و هنگام نفرين آن حضرت بكار از قصرى بيفتاد و گردنش شكست و اما پدر او عبد الله بن مصعب عهد يحيى بن عبد الله بن حسين را شكست چه كه در پيش روى هارون الرشيد بود و گفت يا امير المؤمنين يحيى را بقتل آور كه اعتمادى و وثوقى باو نيست يعنى شايد در صدد قتل خليفه برآيد يحيى بهارون گفت كه عبد الله ديروز با برادر من بيرون رفت و از براى او شعرهاى چند كه از خودش بود انشا كرده است عبد الله منكر اين مطلب شد يحيى او را قسم داد به بيزارى از اين عمل و تعجيل مكافات يعنى او را باين نوع قسم داد كه بگويد اگر دروغ گويم از حول و قوهء بيزار باشم بحول و قوهء خودم و اگر دروغ گويم خداوند مكافات مرا كه هلاكت است بدهد و چون قسم

470

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 470
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست