responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 86


بسيارى گناهان ايشانست اما خداوند چيزى بر او مخفى و پوشيده نيست در ساعات شب و روز عرض كرد پس چرا چشم ما او را نمىبيند .
فرمود تا اينكه فرق باشد ميان او و ميان مخلوق او كه چشم آنها را مىبيند و خداوند جل شأنه بزرگتر است از اينكه چشم او را درك كند و وهم باو احاطه كند و عقل او را ضبط كند .
عرض كرد پس تحديد كن او را از براى من حضرت فرمود احدى از براى او نيست عرض كرد چرا حدى از براى او نيست فرمود زيرا كه هر محدودى متناهى خواهد شد بحدى و چيزى كه مىتوان او را تحديد نمود زياده در آن متصور است و چيزى كه احتمال زياده داشته باشد احتمال نقصان دارد پس خداوند نه محدود است و نه قبول زياده ميكند و نه قبول نقصان و نه اجزاء دارد و نه بوهم مىآيد .
دهرى عرض كرد پس اخبار كن مرا از گفتهء خودتان كه ميگوئيد خدا لطيف است و سميع است و حكيم است و بصير است و عليم است آيا شنيدن مگر بغير از گوش است و ديدن مگر بغير از چشم است و لطافت و نازكى كار مگر بغير از عمل بدو دست است و حكمت مگر بغير از صنعت است :
حضرت فرمود لطيف از ما بر حد ساختن صنعت است آيا نديدى مرديكه بسازد چيزى را كه در ساختن آن لطافت و نازكى و استقامت بكار برده باشد پس ميگويند چقدر لطيف ساخته فلان چيز را پس چگونه از براى خالق جليل نميگويند كه لطيف است بجهت اينكه آفريده است مخلوق لطيف و جليل را و مركب كرده است و ساخته است در حيوان از اين مخلوقات نر و ماده را و آفريده است هر جنسى را متباين و متحالف از همجنس خود در صورت هر جنسى صورت بعضى از آن ببعضى ديگر شباهت ندارد پس هر يكى از اينها از براى آن لطافت است از خالق لطيف خبير در تركيب نمودن صورت آن پس از آن نظر كنيم بدرختان كه اين ماكولات پاكيزه و غير ماكولات از آنها ميرويد پس درين حال ميگوئيم كه خالق و آفريدگار ما لطيف است نه مثل لطف خلق او در صنعتهاى خودشان و ميگوئيم كه خالق سميع است يعنى مخفى نمىماند بر او صداهاى ميان آسمان و زمين از ذره و بزرگتر از آن در بيابانها و درياها و بر او اشتباه نيست و ميداند همهء لغات و زبانهاى مخلوق را پس در اين وقت گوئيم كه سميع و شنوا است نه بگوش و ميگوئيم كه بصير و بينا است نه بچشم زيرا كه او مىبيند اثر و جاى پاى مورچه سياه را در شب بسيار تاريك بر روى سنگ سياه سخت و مىبيند جاى راه رفتن مورچهء كه آهسته راه رود در شب تاريك و مىبيند ضررها و منفعتهاى آنها را و اثر برجستن نر بماده از آنها و جوجهء آنها و نسل آنها پس در اين وقت ميگوئيم كه بصير است و مىبيند نه مثل ديدن خلق خود .
راوى گويد كه بر نخواست آن مرد مگر آنكه اسلام آورد نزد آن حضرت و در اين مقام كلام و گفتگو است غير از آنچه ذكر شد .

86

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 86
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست