نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 210
الرضا ( ع ) شنيدم كه فرمود حقتعالى به پيغمبرى از پيغمبران خود فرمود كه چون صبح كردى اول چيزى كه پيش روى تو آيد مأيوس مكن آن را و پنجم چيزى كه پيش روى تو آيد از آن فرار كن پس چون صبح كرد آن پيغمبر ميگذشت ناگاه بكوهى سياه و بزرگ برخورد پس ايستاد و نزد خود خيال كرد كه پروردگار من بمن امر كرده است كه بخورم اين را و متحير ماند دوباره نزد خود خيال كرد كه پروردگار من تكليف ما لا يطاق بمن نميكند پس شروع كرد برفتن تا اينكه آن كوه را بخورد هر چه بآن كوه نزديك ميشد آن كوه كوچك ميشد و چون بآن كوه رسيد آن را لقمهء ديد آن لقمه را خورد ديد لذيذتر از هر ماكولى است پس از آن گذشت طشت طلائى يافت خيال كرد كه من از جانب پروردگار خود مأمورم كه اين طشت را پنهان كنم پس گودالى حفر نمود و آن طشت را در ميان گودال گذاشت و خاك بر روى آن ريخت چون قدرى گذشت ملتفت شد ديد كه آن طشت ظاهر شد گفت من بعملى مأمور بودم آن را بجا آوردم و چون قدرى گذشت بمرغى برخورد كه عقب آن مرغ بازى بود و ميخواست آن مرغ را شكار كند آن مرغ گرداگرد او ميگشت خيال كرد كه من مأمورم كه اين مرغ را پناه دهم پس آستين خود را گشود آن مرغ در ميان آستين او پنهان شد آن باز باو گفت چرا شكار مرا پنهان كردى و حال اينكه من مدتى است متمادى كه در عقب اين شكار دويدهام آن پيغمبر در نزد خود خيال كرد كه من مأمورم كه اين باز را مأيوس نكنم پس يك قطعه از ران خود را كند و نزد باز انداخت و چون قدرى گذشت بگوشت مردهء گنديدهء كرم افتادهء رسيد نزد خود خيال كرد كه مأمورم از اين مردار فرار كنم پس فرار كرد و رجوع كرد در منزل خود و چون بخواب رفت در خواب ديد كه كسى باو گفت كه تو بآنچه مأمور بودى عمل كردى اما دانستى مقصود چه بود گفت اما كوه غضب است و بنده چون غضب بر او مستولى شود خود را نمىبيند و قدر او مجهول مىشود و كسى كه غضب بر او مستولى شود هر گاه خود را حفظ كرد و قدر خود را شناخت و آتش غضب خود را خاموش كرد عاقبت غضب او مثل آن لقمهء لذيذ مىشود اما طشت زر عمل صالح است هر گاه بندهء آن را مخفى بدارد سزاوار است كه حقتعالى آن را ظاهر كند از براى آنكه آن بنده را بآن عمل زينت دهد و ثواب اخروى را ذخيرهء كند ، اما مرغ آن مردى است كه ترا نصيحت ميكند البته قبول كن و در خود نصيحت را پناه بده ، و اما باز شكارى آن مردى است كه حاجتى از تو خواهد البته او را مأيوس مكن اما آن گوشت گنديده غيبت است زنهار كه از آن فرار كن . از محمد بن اسماعيل بن بزيع مروى است كه گفت از حضرت رضا ( ع ) شنيدم كه ميفرمود جمع نميشود مال مگر به پنج خصلت به بخل بسيار و آرزوى طولانى و حرص زياد و قطع رحم و ترجيح دادن دنيا بر آخرت حضرت رضا ( ع ) از آباء امجاد خود از امير المؤمنين ( ع ) روايت كرده است كه آن جناب نهى فرمود از كشتن پنج حيوان صرد و صوام ( مترجم گويد ) كه صرد مرغى است كلان سر و
210
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 210