responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 110


چنين و چنان آورد پس چگونه شما تصديق ميكنيد موسى را و تصديق نميكنيد عيسى را رأس الجالوت نتوانست جواب بگويد حضرت فرمود همچنين است حكايت محمّد ( ص ) و معجزه هائى كه آورده و حكايت هر پيغمبرى را كه خداوند عالم مبعوث نموده و از علامات محمد ( ص ) اين بود كه يتيم بود و فقير بود و شبان بود و اجير بود و كتابى نياموخته بود و نزد معلمى نرفته بود كه چيزى آموخته شود پس از آن قرآن آورد كه در او بود قصه هاى پيغمبران و خبرهاى آنها حرف بحرف و خبرهاى گذشتگان و آيندگان تا روز قيامت پس از آن محمد ( ص ) خبر ميداد مردم را باسرار پنهانى آنها و هر عملى كه در خانه هاى خود ميكردند و اين قدر معجزه آورد كه بشماره نميآيد رأس الجالوت عرض كرد كه صحيح نيست نزد ما خبر عيسى و خبر محمد ( ص ) و از براى ما جايز نيست كه اقرار كنيم از براى دو نفر بچيزى كه نزد ما صحيح نيست حضرت فرمود پس شاهدى كه گواهى داده است از براى عيسى و محمد ( ص ) شاهد دروغ است آن يهودى بازماند از جواب دادن ( مترجم گويد ) باعث اينكه از جواب ماند اين بود كه اگر ميگفت شاهد كاذبست آن جناب ميفرمود شاهد موسى نيز چنين است و اگر ميگفت شاهد صادقست مدعاى آن حضرت ثابت ميشد پس از آن حضرت نزد خود خواند موبد اكبر را كه بزرگ مجوسيان و آتش پرستان بود باو فرمود كه خبر بده مرا از زردشت كه گمان ميكنى پيغمبر تو است چيست دليل تو بر نبوت او عرض كرد كه او معجزه آورد بچيزى كه كسى پيش از او نياورد و ما مشاهده نكرديم و ليكن اخبار از پيشينيان ما از براى ما وارد شده است باين كه او حلال كرده است از براى ما چيزى را كه كسى غير از او حلال نكرده است پس ما او را متابعت كرديم .
حضرت فرمود چنين است كه چون اخبارى از براى شما آمده است و بشما رسيده است متابعت كرده‌ايد پيغمبر خود را عرض كرد بلى فرمود ساير امم گذشتگان هم اخبارى به آنها رسيده است كه پيغمبران چنين و چنان كرده‌اند موسى و عيسى و محمد ( ص ) فلان خبر آوردند پس چيست عذر تو در اين كه اقرار نميكنى به آنها و اقرار كردهء بر زردشت از جهت اين كه اخبار متواتره آمده است كه آورد چيزى را كه غير او نياورده پس موبد در مكانى كه بود سخن او منقطع شد و يا اين كه خودش نيز بيرون شتافت از مجلس .
پس از آن حضرت رضا ( ع ) فرمود اى قوم اگر در شما كسى باشد كه مخالف اسلام باشد و بخواهد سؤال كند مسألت كند و ليكن غضبناك نشود پس از آن برخاست عمران صابى و او يكى از متكلمين بود و عرض كرد اى عالم و داناى مردم اگر خودت دعوت و خواهش نكرده بودى مسألت نمودن از خود را من اقدام نمىنمودم كه مسائل از تو سؤال كنم و من در كوفه و بصره و شام و جزيره رفته‌ام و متكلمين را ملاقات نموده‌ام و ليكن بر

110

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 110
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست