responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : علل الشرايع ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 781


حديث ( 3 ) پدرم رحمة الله عليه فرمود : عبد الله بن جعفر ، از احمد بن هلال ، از عبد الرحمن بن ابى نجران از فضالة بن ايّوب از سدير ، وى گفت : از حضرت ابا عبد الله عليه السّلام شنيدم كه مىفرمودند : در حضرت قائم عليه السّلام شباهت مىباشد به جناب يوسف عليه السّلام .
محضرش عرض كردم : گويا مقصودتان حيات آن حضرت است با اين كه دشمنان ادّعاء هلاكتش را مىنمودند يا مراد غيبت آن بزرگوار از وطنش مىباشد .
حضرت به من فرمودند : آن امّت كه به خوكها شبيه بودند چه چيز را انكار كردند ؟
برادران يوسف اسباط و اولاد انبياء بودند كه جناب يوسف را فروختند و مورد خطابش قرار داده در حالى كه آنها برادران او و وى نيز برادر ايشان بود ولى او را نشناختند تا وقتى كه يوسف عليه السّلام به آنها فرمود : من يوسف هستم و اين هم برادرم مىباشد پس چرا اين امّت ملعونه انكار كردند كه در وقتى از اوقات خداوند عزّ و جلّ اراده كند حجّت خود را مستور نگاه دارد چنانچه نسبت به جناب يوسف عليه السّلام اين كار را نمود ، به حضرت يوسف عليه السّلام ملك و سلطنت مصر تفويض شد و بين او و پدرش مسافت هيجده روز فاصله بود و اگر حقّ عزّ و جلّ مىخواست مكان او را آشكار كند و نشان دهد قدرتش را داشت ولى وقتى بشارت زنده بودن يوسف را به يعقوب دادند وى با فرزندانش ظرف نه روز از طريق باديه هاى غير معمور خود را به مصر رسانيد ، پس چرا اين امت ( امّت اسلام ) انكار مىكنند كه خداوند عزّ و جلّ نسبت به حجّتش آن كند كه به يوسف نمود و چه بعدى دارد كه حجّت عليه السّلام در بازارها سير كرده و در فرش و بساط مردم قدم گذارند ولى در عين حال او را نشناسند تا وقتى كه خدا اذن دهد كه آن جناب خود را معرفى فرمايد همان طورى كه به يوسف اذن معرّفى داد و آن در وقتى بود كه يوسف به برادرانش گفت : آيا دانستيد كه به يوسف و برادرش چه كرديد ؟
آنها گفتند : تو يوسف هستى ؟ گفت : من يوسف هستم و اين هم برادرم مىباشد [1] .
مصنّف مىفرمايد :



[1] - مترجم گويد : اين روايت را مطابق ضبط مرحوم مجلسى در مرآت العقول ما در اين جا آورده و بر طبق همان ترجمه نموديم

781

نام کتاب : علل الشرايع ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 781
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست