نام کتاب : علل الشرايع ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 727
سؤال اگر سائلى بگويد : امام حسن عليه السّلام خبر دادند كه به منظور حفظ خونها با معاويه صلح مىفرمايد و شما مىگوييد على عليه السّلام مأمور بود به ريختن خونها ، بديهى است حفظ خونى كه خدا و رسولش امر به ريختن آن فرمودهاند عصيان و گناه است . جواب در جواب مىگوييم : امّتى را كه امام حسن عليه السّلام ياد فرمودند دو امّت و دو گروه بودند : امّت هالكه و امّت ناجيه يا امّت باغيه ( ظالم ) و امّت مبغى عليها ( مظلوم ) حال اگر حفظ خون مبغى عليها صرفا به حفظ خون باغى باشد چون وقتى اين دو گروه با هم مقاتله نمودند مبغى عليه قدرت بر دفع باغى نداشته بلكه در اين مقاتله نابود خواهد شد بدون ترديد در اين جا براى حفظ خويش بايد خون باغى را نيز حفظ نمود چه آن كه در اين فرض اگر خون باغى را بريزند در واقع خون مبغى عليه نيز ريخته مىگردد . اگر سائل بگويد : باغى از نظر شما چه مسلكى دارد ، آيا مؤمن بوده يا كافر است و يا نه مؤمن بوده و نه كافر مىباشد ؟ در جواب گوييم : باغى به اجماع اهل نماز ( به اجماع مسلمين ) باغى و ظالم است ولى مرجئه ايشان را مؤمن دانسته با اين كه آنها را موسوم به باغى مىدانند و اهل وعيد آنها را كفّار مشرك و كفّار غير مشرك مىنامند نظير فرقه اباضيه و گروه زيديّه و برخى همچون واصل و عمر فاسق و مخلَّد در جهنّم مىباشند و بعضى ديگر همچون حسن و اصحابش منافق و مخلَّد در دوزخ مىباشند . پس به عقيده تمام اهل آراء باغى از آنچه قبل از بغى بر آن بوده خارج گرديده است ، پس برخى از آنها كافر شدهاند مانند تمام گروه هاى خوارج غير از اباضيّه [1] و بعضى از آنها كافر ولى غير مشرك گرديدهاند همچون اباضيه و زيديّه و دسته اى فاسق و منافق شدهاند نظير واصل و كمترين حكمى كه مرجئه در باره ايشان نمودهاند اين است كه آنها را از عدالت و سنن و مقبول بودن اسقاط كردهاند . سؤال اگر گفته شود : خداوند متعال باغى را در قرآن مؤمن خوانده چه آن كه فرموده :
[1] - فرقه اى از خوارج بوده كه منتسب به عبد اللَّه بن اباض تميمى هستند .
727
نام کتاب : علل الشرايع ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 727