عبد الجبّار از على بن قادم از اسرائيل از عبد الله بن شريك ، از حرث بن مالك نقل كرده كه وى گفت : به مكَّه رفتم ، سعد بن مالك را ملاقات كردم به او گفتم : آيا براى على عليه السّلام منقبتى شنيده اى ؟
او گفت : شاهد چهار منقبت براى آن حضرت بوده‌ام كه اگر يكى از آنها را من داشته باشم از دنيايى كه در آن عمر نوح بكنم بهتر است ، يكى از آن چهار تا اين است كه : رسول خدا صلَّى الله عليه و آله سوره برائت را به ابا بكر داد كه آن را به مشركين قريش برساند ، ابو بكر يك روز و يك شب راه طى نموده بود كه رسول خدا صلَّى الله عليه و آله به على عليه السّلام فرمودند : به دنبال ابو بكر برو و سوره برائت را از او بگير و خودت آن را به كفّار برسان و ابو بكر را برگردان ، ابو بكر وقتى محضر رسول خدا صلَّى الله عليه و آله رسيد عرض كرد : اى رسول خدا آيا در باره من چيزى نازل شد ؟
حضرت فرمودند : خير ولى دستور و تكليف را كسى از طرف من نمىتواند تبليغ كند مگر خودم يا مردى از اهل بيت من .
حديث ( 4 ) احمد بن محمّد بن اسحاق دينورى از أبو القاسم عبد الله بن محمّد بن عبد العزيز از احمد بن منصور از ابو سلمه از حماد بن سلمه از سماك بن حرب از انس بن مالك نقل كرده كه وى گفت : نبىّ اكرم صلَّى الله عليه و آله سوره برائت را براى اهل مكه همراه ابو بكر فرستاد و سپس على عليه السّلام را به دنبالش گسيل داشت و فرمود : آن را احدى نمىتواند برساند مگر مردى از اهل بيت من .
و در اين زمينه اخبار بسيارى وارد شده كه آنچه در اين جا نقل نمودم از آنچه ذكر نكردم كفايت مىكند .
باب صد و پنجاه و يكم سرّ مأمور شدن خالد بن وليد براى كشتن امير المؤمنين عليه السّلام حديث ( 1 ) پدرم رحمة الله عليه فرمود : علىّ بن ابراهيم ، از پدرش ، از ابن ابى عمير از كسى كه ذكرش نموده ، از حضرت ابى عبد الله عليه السّلام نقل كرده كه آن جناب فرمودند : وقتى ابو بكر فاطمه عليها السّلام را از فدك منع نمود و وكيل آن حضرت را بيرون كرد امير المؤمنين عليه السّلام به مسجد آمدند در حالى كه ابو بكر نشسته و مهاجرين و انصار گردش بودند ، حضرت فرمودند : اى ابا بكر براى چه فاطمه عليها السّلام را از آنچه رسول

619