نام کتاب : علل الشرايع ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 573
نمىآفريدم . سپس حضرت فرمودند : اى محمّد آيا نمىدانى رسول خدا صلَّى الله عليه و آله در روز غدير خم دست على عليه السّلام را گرفت و بلند نمود تا جايى كه سفيدى زير بغل هر دو را مردم ديدند و در همان روز امير المؤمنين عليه السّلام را مولاى مسلمين و امام ايشان قرار داد . و نيز رسول خدا صلَّى الله عليه و آله در روز حظيره بنى النجّار حسن و حسين عليهما السّلام را به دوش خود سوار كردند و وقتى يكى از صحابه حضرت عرض كرد يكى از اين دو را بمن دهيد ، حضرت فرمودند : اين دو خوب راكب و سوارهايى هستند و پدرشان از آنها بهتر است . و نيز روزى رسول خدا صلَّى الله عليه و آله با اصحابشان نماز مىخواندند ، يكى از سجده ها را طولانى كردند و وقتى سلام دادند ، به حضرت عرض شد : يا رسول الله چرا سجده را طولانى نموديد ؟ حضرت فرمودند : فرزندم مرا مركب خود نموده بود و من كراهت داشتم او را پائين آورم لذا صبر كردم تا خودش پائين بيايد . مقصود پيامبر صلَّى الله عليه و آله ترفيع و تشريف ايشان بود . بارى پيامبر اكرم صلَّى الله عليه و آله هم امام بود و هم نبىّ ولى على عليه السّلام امام بود نه نبىّ و رسول از اين رو طاقت نداشت سنگينى نبوّت را به دوش خود حمل كند . محمّد بن حرب هلالى مىگويد : محضر امام صادق عليه السّلام عرض كردم : بيشتر برايم بفرماييد . حضرت فرمودند : تو براى زياده تر از اين اهليّت داشته و سزاوار هستى پس بدان كه رسول خدا صلَّى الله عليه و آله على عليه السّلام را بر پشت خود سوار نمود و مرادش از اين كار آن بود كه بفرمايد : او پدر فرزندانش و امام ائمّه اى است كه از صلب او به هم مىرسند چنانچه در نماز استسقايى كه خواندند عباى مباركشان را وارونه نمودند تا ديگران بدانند كه خشكى و بىآبى به بارندگى و فراوانى نعمت مبدّل مىگردد . محمّد بن حرب هلالى مىگويد : دوباره عرض كردم : بيشتر برايم بفرماييد . حضرت فرمودند : رسول خدا صلَّى الله عليه و آله على عليه السّلام را به پشت كشيده و حمل نمودند و مقصودشان از اين كار آن بود كه به ديگران بفهمانند على عليه السّلام است كه ذمّه رسول خدا را از ديون و وعده هايى كه داده سبك نموده و از طرف آن حضرت آنها را مىپردازد .
573
نام کتاب : علل الشرايع ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 573