responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : علل الشرايع ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 503


خود كه خلافت باشد را تاراج كرده مىديدم تا اين كه اوّلى ( ابو بكر ) راه خود را به پايان رساند و به دار قرار شتافت و پيش از مردنش خلافت بعد از خودش را به آغوش پسر خطَّاب انداخت ، عجبا كه او در زمان حياتش فسخ بيعت مردم را درخواست مىنمود ولى چند روز از عمرش كه مانده بود خلافت را براى عمر وصيّت مىكرد و بدين ترتيب خلافت را در جاى سنگلاخ و ناهموارى قرار داد ، خليفه بعدى تند سخن و زخم زبان داشت ملاقات با وى رنج آور بود ، اشتباهاتش در مسائل دينى بسيار و عذرخواهيش در آنچه به غلط فتوى مىداد بىشمار بود ، پس صاحب اين طبيعت با غلظت چون سوار ناقه سركش است كه رام نشده باشد ، اگر مهار آن ناقه را بكشد تا سر بالا كند از رفتار ايستاده و ديگر حركت نمىكند و اگر مهارش را رها كند و آن را به حال خود واگذارد راكبش را در پرتگاه خواهد انداخت ، پس قسم به بقاء حقّ عزّ و جلّ كه مردم در زمان او مبتلا شدند به حالات دگرگون و مشى نمودن در عرض طريق بىاستقامت و گرفتاريها و او با دو نفر ديگر كه زشت است نام ايشان برده شود عامل چه نابسامانىها بودند پس من هم در اين مدّت طولانى صبر كرده و با سختى محنت و غم همراه بودم تا زمانى كه ابن خطَّاب نيز درگذشت و راه خود را پيمود و خلافت را در ميان جماعتى قرار داد كه مرا هم يكى از آنها گمان نمود .
پس بار خدايا از تو يارى مىطلبم از شرّ شورايى كه تشكيل شد ، چگونه مردم مرا با نفر اوّل آنها ( يعنى سعد وقاص ) برابر نموده و در باره من شكّ و ترديد نموده تا جايى كه امروز با اين اشخاص ( پنج نفرى كه براى شورى تعيين شده بودند ) هم رديف و همتراز شده‌ام ، پس يكى از آن پنج نفر به خاطر كينه اى كه از من در دل داشت دست از حقّ شست و به راه باطل گام نهاد ( مراد سعد بن ابى وقاص است ) و ديگرى براى دامادى و خويشى خود با عثمان از من اعراض كرد ( مقصود عبد الرحمن بن عوف مىباشد ) .
سوّم قوم ( يعنى عثمان ) برخاست و مقام خلافت را بنا حقّ اشغال نمود در حالى كه بار كرد هر دو جانب خود را كه ميان موضع سرگين و مكان علف او است مثل شترى كه به واسطه كثرت خوردن و آشاميدن هر دو جانبش برآمده باشد ، بارى فرزندان پدرش ( مراد بنى اميّه‌اند كه خويشان او بودند ) با او يار و ياور شدند مال خدا ( بيت المال مسلمين ) را مىخوردند مانند خوردن شتر با ميل تمام گياه بهارى را تا اين كه بالاخره كردار و عملش سبب در سرعت قتل او شد و پرى شكم او را به رو

503

نام کتاب : علل الشرايع ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 503
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست