نام کتاب : علل الشرايع ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 487
همانند و مشاكل و هم انس هستند با هم . حديث ( 2 ) ابو احمد حسن بن عبد الله بن سعيد بن حسن بن اسماعيل بن حكيم عسكرى ، از ابو اسحاق ابراهيم رعل عبشمى از ثبيت بن محمّد ، از ابو الاحوص از كسى كه حديث برايش گفته ، از آباء و پدرانش ، از حضرت ابى محمّد حسن بن على عليهما السّلام ، حضرت فرمودند : هنگامى كه در صفّين امير المؤمنين عليه السّلام در موقعيّت سخت و دشوارى بودند مردى از قبيله بنى دودان [1] به حضرت عرض كرد : چرا مردمان شما را از خلافت و ولايت باز داشتند با اين كه برترين مردم از نظر آگاه بودن به كتاب و سنّت شما مىباشيد ؟ حضرت فرمودند : اى برادر بنى دودانى ، تو حقّ پرسش داشته [2] و همبستگى و خويشاوندى با پيامبر خدا صلَّى الله عليه و آله دارى [3] لذا با اين كه سؤالت بيجا و بىموقع است [4] جواب تو را مىدهم ، تو مردى هستى كه تنگ و اسب سوارى تو سست و جنبان بوده [5] ، مهار مركب خود را بيجا رها مىكنى [6] ولى بدان كه خلافت مرغوب و مطلوب همه بود و هر كسى آن را طلب مىكرد اگر چه لائق براى آن نبود بارى گروهى به آن بخل ورزيده و نگذاردند كه سزاوار به آن مقام ، متصدّى آن شود و دسته اى ديگر براى حفظ مصالح دين از آن چشم پوشيده و آن را به ديگران بخشيدند و حكم ميان ما و ايشان خدا است كه خوب حكمى مىباشد و مهتر و رئيس قوم محمّد صلَّى الله عليه و آله مىباشد . و رها كن قصّه غارتگرى را كه در حوالى و اطرافش فرياد برآورده شده [7] . و بيا بشنو امر مهم و مطلب بزرگ را در باره پسر ابى سفيان [8] كه محقّقا روزگار بعد از گريانيدن مرا به خنده آورد .
[1] - در نهج البلاغه اين مرد را از قبيله بنى اسد معرّفى كرده . [2] - چون مورد سؤالش امر دينى و مذهبى بود . [3] - وجه خويشاوندى آن مرد با پيامبر اين بود كه رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله زنى به نام زينب بنت جحش را از طائفه بنى اسد تزويج نمود . [4] - جهت بىموقع بودن سؤال مرد اين بود كه مطلب بر سائل و ديگران معلوم بود و از چنين مطلبى در آن موقع سخت و دشوار كه بحبوحه جنگ بود و آتش نزاع شعله ور سؤال كردن بيجا است . [5] - مقصود اين است كه فكر تو آنقدر ضعيف و ناتوان است كه به اندك شبهه اى مضطرب مىشوى . [6] - مراد اين است كه در چنين وقت مشكل و دشوارى كه جاى سؤال نيست ، سؤال مىكنى . [7] - مصراع مذكور ، مصراعى است از اشعار امرء القيس كه حضرت آن را به عنوان مثل ذكر فرمودهاند . [8] - اشاره است به معاويه ملعون و جنگ او با حضرت .
487
نام کتاب : علل الشرايع ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 487