حديث ( 7 ) با همين اسناد از عبّاس بن به كار از عباد بن كثير و ابو بكر هذلى ، از ابن زبير ، از جابر نقل كرده كه وى گفت : هنگامى كه حضرت فاطمه سلام الله عليها به امام حسن عليه السّلام باردار شده و سپس وضع حمل نمودند و پيامبر صلَّى الله عليه و آله ايشان را امر فرموده بود كه مولود را در پارچه سفيد بپيچيد ، آنها مولود را در پارچه اى زرد پيچيدند ، عليا مكرّمه فاطمه سلام الله عليها به امير المؤمنين عليه السّلام عرض كرد : يا على او را نام بگذار .
على عليه السّلام فرمودند : من در نامگذارى بر رسول خدا صلَّى الله عليه و آله پيشى نمىگيرم .
پس نبىّ اكرم صلَّى الله عليه و آله وارد شده ، مولود را گرفته و بوسيدند ، بعد زبان مبارك در دهانش نهاد و طفل زبان حضرت را مكيد ، سپس حضرت به حضّار فرمودند :
مگر قبلا به شما نگفتم : مولود را در پارچه زرد نپيچيد ، پس پارچه اى سفيد طلب نموده و او را در آن پيچيدند بعد در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفته و پس از آن به على عليه السّلام فرمودند : چه نامش نهاده اى ؟
حضرت عرضه داشتند : من در نامگذارى اين مولود بر شما پيشى نمىگيرم ، پس خداوند ( تعالى ذكره ) به جبرئيل فرمود :
فرزندى به محمّد صلَّى الله عليه و آله داده شده تو به زمين برو و سلام و تهنيت من و خودت را به او برسان و محضرش عرض كن : على عليه السّلام نسبت به تو به منزله هارون نسبت به موسى است پس نام اين فرزند را نام پسر هارون بگذار .
جبرئيل به زمين آمد ، به پيامبر اكرم صلَّى الله عليه و آله از جانب حقّ تعالى تهنيت گفت سپس عرضه داشت : حقّ جلّ جلاله تو را امر نموده كه اين مولود را به نام فرزند هارون نام نهى .
پيامبر صلَّى الله عليه و آله فرمودند : اسم او چيست ؟
جبرئيل عرض كرد : شبر .
حضرت فرمودند : زبان من عربى است نه عبرى .
جبرئيل عرض كرد : او را حسن اسم بگذار .
پيامبر نامش را حسن گذارد و وقتى حضرت امام حسين عليه السّلام متولَّد شد ، پيامبر اكرم عليه السّلام به نزد آنها آمد پس همان عملى را كه قبلا در هنگام ولادت امام حسن عليه السّلام انجام داده بودند تكرار كردند ، جبرئيل نازل شد عرض كرد : خداوند متعال تو را سلام رسانده و مىفرمايد : على عليه السّلام نسبت به تو به منزله هارون نسبت به موسى است ، پس نام اين مولود را به اسم فرزند هارون بگذار .

467