نام کتاب : علل الشرايع ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 429
عرض كردم : گمانشان اين است كه چون پيامبر كتابت نمىدانستند به اين اسم خوانده شدند . امام عليه السّلام فرمودند : دروغ پنداشتهاند ، از رحمت خدا دور باشند ، اين سخن كجا صحيح مىباشد در حالى كه خداوند در كتاب محكم خودش مىفرمايد : * ( هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِه وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ ) * ( اوست خداى كه ميان عرب امّى « يعنى قومى كه خواندن و نوشتن نمىدانستند » پيغمبرى بزرگوار از همان مردم برانگيخت تا بر آنان آيات وحى خدا را تلاوت كند و آنها را از لوث جهل و اخلاق زشت پاك سازد و شريعت كتاب آسمانى و حكمت الهى بياموزد ) . چگونه تعليم دهد چيزى را كه بلد نيست ، به خدا سوگند رسول خدا صلَّى الله عليه و آله به هفتاد و دو زبان مىخواند و مىنوشت يا فرمود : به هفتاد و سه زبان مىخواند و مىنوشت . و امّا اين كه به آن حضرت امّى گفتند به خاطر اين بود كه آن جناب از اهل مكَّه بود و مكَّه از امّهات و مهمترين شهرها بود و همين مراد حقّ عزّ و جلّ است كه مىفرمايد : * ( لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَمَنْ حَوْلَها ) * ( و براى اين كه اهل مكه و حوالى و اطراف آن را انذار كند ) . حديث ( 2 ) محمّد بن الحسن رضى الله عنه مىگويد : سعد بن عبد الله ، از حسن بن موسى الخشاب ، از على بن حسان و على بن اسباط و ديگران به طور مرفوع از حضرت ابى جعفر عليه السّلام نقل كردهاند ، راوى مىگويد : محضر امام عليه السّلام عرض كردم : مردم گمان مىكنند رسول خدا صلَّى الله عليه و آله نه مىنوشتند و نه مىخواندند ؟ حضرت فرمودند : دروغ مىگويند ، خدا لعنتشان كند ، اين حرف كجا صحيح مىباشد با اين كه حقّ عزّ و جلّ مىفرمايد : * ( هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الأُمِّيِّينَ ) * تا آخر پس چگونه مردم را تعليم كتاب و حكمت مىكرد با اين كه خواندن و نوشتن بلد نبود ؟ ! راوى مىگويد : عرضه داشتم : پس چرا حضرتش را امّى مىخوانند ؟ فرمود : چون منسوب به مكَّه است و همين معنا مراد از فرموده حقّ تعالى است كه مىفرمايد : * ( لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى ) * الخ پس امّ القرى مكَّه است لذا به حضرت كه منسوب به آن است گفته شده امّى .
429
نام کتاب : علل الشرايع ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 429