نام کتاب : علل الشرايع ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 39
مىكردند آن زمان گذشت و فصل زمستان و بارندگى فرا رسيد مردم بتها را به داخل خانه ها آوردند و در آنجا مستقر كردند ، پس از آن پيوسته خداوند عزّ و جلّ را پرستش مىكردند تا عصرشان منقضى شد و تمامشان از دنيا رفتند ، نوبت به اولاد ايشان كه رسيد گفتند : پدران ما اين بتها را مىپرستيدند لا جرم ايشان نيز به عبادت همان بتها پرداخته و سفارش مىكردند كه عبادت اين معبودان را وامگذاريد و معناى آيه شريفه : * ( وَلا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلا سُواعاً ) * همين است . < فهرس الموضوعات > باب چهارم سرّ ناميده شدن عود به خلاف < / فهرس الموضوعات > باب چهارم سرّ ناميده شدن عود به خلاف حديث ( 1 ) پدرم رحمة الله عليه فرمود : سعد بن عبد الله ، از احمد بن محمّد بن عيسى ، از حسن بن محبوب ، از نعمان ، از بريد بن معاويه عجلى براى ما نقل كرد كه حضرت ابو جعفر عليه السّلام فرمودند : علَّت ناميده شدن عود كه همان درخت معهود است به « خلاف » آن است كه ابليس از اين درخت بر خلاف هيئت « ود » [1] صورت سواع را درست نمود اين مضمون در ضمن حديث طولانى بوده كه ما محل نياز و مورد حاجت را از آن برداشتيم . < فهرس الموضوعات > باب پنجم سرّ فرارى و وحشى شدن حيوانات وحشى و پرندگان و درندگان و جانداران ديگر < / فهرس الموضوعات > باب پنجم سرّ فرارى و وحشى شدن حيوانات وحشى و پرندگان و درندگان و جانداران ديگر حديث ( 1 ) محمّد بن موسى بن متوكَّل رضى الله عنه براى ما حديث نمود و گفت : محمّد بن يحيى عطَّار از حسين بن حسن بن ابان از محمّد بن اورمه [2] ، از عبد الله بن محمّد ،
[1] - پنج بت بود كه آن قوم مىپرستيدند به نامهاى : ودّ ، سواع ، يغوث ، يعوق و نسر [2] - جماعتى از شيوخ اهل قم از ابن وليد نقل كردهاند كه وى او را اهل غلو مىداند و مرحوم علَّامه در خلاصة الرجال فرموده : ابن غضائرى مىگويد : قميّون او را متّهم كردهاند و حديثش نفى بوده و فسادى در آن نيست و مىفرمايد : به نظر من در حديثش توقف بايد نمود .
39
نام کتاب : علل الشرايع ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 39