حركتش همچون حركت كرم بوده كه هر گاه قسمت مقدّم بدنش قبض و جمع شود مؤخرش منبسط و باز مىگردد و به عكس اگر قسمت اخير بدنش قبض و جمع گردد مقدّم آن منبسط و باز مىشود منى نيز از طرف ستون فقرات به جانب كليه پرتاب شده و اوّلا و ثانيا جريان پيدا مىكند يعنى ابتداء قسمت مقدم رشته منى منبسط شده و به طرف جلو كشيده مىشود بعد قسمت مؤخر اين رشته منبسط مىگردد نظير گلوله اى كه از كمان پرتاب شده و مسافتى را طى مىكند .
و اما اين كه در وقت حركت مفصل زانو به عقب داده مىشود جهتش آن است كه انسان در وقت حركت و راه رفتن قسمت بالاى بدنش به طرف جلو ميل پيدا مىكند لا جرم لازم است قسمت پائين بدن كه مفصل زانو باشد به طرف عقب مايل شود تا بدين ترتيب تعادل در حركت پيدا گردد ، پر واضح است اگر مفصل زانو نيز به طرف جلو ميل پيدا كند به طور حتم انسان در موقع راه رفتن به زمين خورده و مىافتد .
و امّا اين كه قدمهاى پا را چرا اين طور قرار داد كه جلو و پاشنه اش روى زمين واقع شده و قسمت وسط آن از زمين بالا مىايستد ؟ جهتش اين است كه اگر تمام اجزاء قدم و همه كف پا روى زمين واقع شود مانند سنگ آسيا سنگين شده به طورى كه حمل و نقلش بدون وسيله امكان ندارد و چون سنگ آسيا بر سر گردى خود قرار گيرد كودك نيز آن را به سهولت حركت مىدهد و اگر به رو بر زمين افتاد مرد بزرگ به سختى آن را جابجا كرده و حركتش مىدهد .
هندى عرضه داشت : اين علم را از كجا تحصيل نموده‌ايد ؟
حضرت فرمودند : از پدرانم عليهم السّلام و ايشان از رسول خدا صلَّى الله عليه و آله اخذ كرده و آن حضرت از جبرئيل عليه السّلام و جبرئيل از پروردگار عالميان جلّ جلاله كه تمام اجساد و ارواح را خلق كرده اخذ نموده است .
هندى عرضه داشت : راست فرموديد و من شهادت مىدهم كه معبودى غير از معبود يگانه وجود نداشته و نيز شهادت مىدهم كه محمّد صلَّى الله عليه و آله رسول خدا و بنده او بوده و تو داناترين اهل زمان خود مىباشى .
باب هشتاد و هشتم سرّ اين كه مبغوضترين موجودات نزد خدا شخص احمق مىباشد

353