و براى مردان ريش گذارد تا به واسطه اش مرد از زن ممتاز شده و براى اين منظور نيازى به نظر كردن به عورت نباشد .
و دندانهاى جلو را به خاطر آن تيز قرار داد كه به واسطه آن شخص بتواند گاز بگيرد چنانچه پهن بودن دندانهاى عقب به اين جهت است كه شخص بتواند با آنها اشياء را خرد و نرم كرده و غذا را نيك بجود و دراز بودن دندان نيش علَّتش آن است كه اين دندان از سائر دندانها قوىتر و ثابتتر بوده لا جرم اتّصال و اعتماد آنها بر اين دندان موجب حفاظت و استحكام آنها بوده نظير استوانه و تير كه در ساختمانها كار گذاشته تا موجب محفوظ ماند آجرها و خشتها گردد .
و دو كف دست را از مو خالى قرار داد زيرا لمس كردن اشياء با آنها صورت مىگيرد لذا اگر در آنها مو روييده باشد انسان نمىتواند نرمى و زبرى اشياء را با لمس كردن درك كند .
و مو و ناخن را از روح و داشتن حيات خالى قرار داد زيرا درازى و بلندى آنها در انسان چركى و آلودگى به حساب آمده و موجب قبح منظر مىشود چنانچه كوتاهى آنها حسن و جمال محسوب مىگردد از اين رو انسان ملزم است آنها را كوتاه كرده و از بلندشدنشان جلوگيرى كند حال اگر در آنها روح و حيات باشد كوتاه كردنشان موجب درد و الم خواهد بود از اين رو خداوند منّان آنها را فاقد روح و حيات قرار داده .
و امّا اين كه چرا قلب به شكل دانه صنوبر يعنى كاج مىباشد ، سرّ آن اين است كه قلب وارونه قرار گرفته و حقّ عزّ و جلّ سر آن را باريك نموده تا در ريه و شش داخل گشته و به خنكى ريه آن نيز خنك شده و بدين ترتيب مغز از سوخته شدن در اثر حرارت و گرمى قلب مصون مىماند .
و شش را دو قطعه نمود تا با حركت آن برودت و خنكى به تمام منافذ و مساقطش برسد .
و كبد را منحنى آفريد به خاطر آن كه تمامش بر روى معده قرار گرفته و آن را سنگين نموده و فشار به آن دهد تا در نتيجه آنچه از بخار در معده هست بيرون رود .
و كليه را به اين خاطر به شكل دانه لوبيا آفريد كه منى نقطه به نقطه از روى آن ردّ مىشود لذا اگر به شكل مربع يا دائره مىبود نقطه اوّل ، نقطه دوّم را حبس مىكرد و منى جريان پيدا نمىنمود در نتيجه خروج و حركتش موجب التذاذ انسان نمىگشت چه آن كه منى از ستون فقرات پشت فرو ريخته و به طرف كليه حركت مىكند و نحوه

351