نام کتاب : علل الشرايع ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 309
عرضه داشتم : فدايت شوم اين مردى از اهل كوفه بوده كه رأى و نظر و دقّت دارد . حضرت فرمودند : شايد او همان است كه اشياء را با رأى خود قياس مىكند ، سپس به او فرمودند : اى نعمان آيا در سر خود مىتوانى قياس نمايى ؟ نعمان عرض كرد : خير . امام عليه السّلام فرمودند : پس نمىبينم كه در چيزى بتوانى قياس كنى و به هيچ مقصود و مطلوبى نخواهى رسيد مگر به اشاره و ارشاد ديگرى ، بارى مىدانى براى چه در چشمها آب شور و در گوشها رطوبت تلخ و در لوله هاى بينى برودت و سردى و در لبها شيرينى مىباشد ؟ نعمان عرض كرد : خير . فرمودند : مىدانى چه كلمه اى است كه اوّلش كفر و پايانش ايمان است ؟ نعمان عرض كرد : خير . ابن ابى ليلى گفت : محضرش عرض كردم : فدايت شوم ما را نسبت به جواب سؤالاتى كه فرموديد در جهل نگذاريد . امام عليه السّلام فرمودند : آرى جواب آنها را برايتان مىگويم ، پدرم ، از آباء گرامشان نقل كردند كه رسول خدا صلَّى الله عليه و آله فرمودند : خداوند تبارك و تعالى دو چشم انسان را از جنس پيه آفريد و سپس در آن شورى قرار داد زيرا در غير اين صورت چشمها آب مىشدند و نيز با بودن اين شورى هيچ خاشاك و تيغى در آن قرار نمىگيرد مگر آن كه چشمها آن را ذوب مىكنند و اساسا هر خار و ذرّه اى كه در چشم واقع شود شورى ديدگان آن را بيرون مىاندازد ، و در گوشها ماده تلخ را حجاب و پوشش مغز قرار داد و هيچ جنبنده و حشره اى نيست كه در گوش رود مگر آن كه خودش بعد از برخورد با اين ماده از آن خارج مىگردد و اگر اين ماده در گوش نباشد حشراتى كه در گوش داخل مىشوند به مغز مىرسند ، و در دو لوله بينى برودت و سردى قرار داد تا حجاب و پوشش براى مغز باشد و اگر غير از اين بود مغز جارى مىشد و حقّ عزّ و جلّ بر بشر منّت نهاد و در دهان شيرينى گذارد تا لذّت طعام و شراب را بيابد . سپس امام عليه السّلام فرمودند : و امّا كلمه اى كه اوّلش كفر و پايانش ايمان است : آن كلمه لا اله الَّا الله مىباشد چه آن كه اوّلش « لا اله » بوده كه كفر و پايانش « الَّا الله » است كه ايمان مىباشد .
309
نام کتاب : علل الشرايع ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 309