responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : علل الشرايع ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 307


امام عليه السّلام فرمودند : تو كه در سر خود نمىتوانى قياس كنى پس چطور در حلال و حرام خدا قياس به كار مىبرى ؟
ابو حنيفه عرض كرد : اى فرزند رسول خدا شما از كيفيّت اين سؤالات جواب فرماييد ؟
حضرت فرمودند : خداوند تبارك و تعالى دو گوش را به خاطر اين تلخ قرار داده كه هيچ جنبنده و حشره اى در آن داخل نمىشود مگر آن كه مىميرد و اگر غير از اين مىبود حشرات انسان را مىكشتند .
و چشمها را شور نمود زيرا جنس آنها از پيه بوده كه در صورت شور نبودن آب مىشوند و لبها را شيرين قرار داد تا انسان مزه شيرينى و تلخى را بيابد و در بينى رطوبت جارى نهاد تا مرض و آفتى در سر پيدا نشده مگر آن كه با اين رطوبت خارج گردد و اگر اين رطوبت نمىبود مغز سفت و سخت مىشد و كرم مىگذارد .
احمد بن ابى عبد الله مىگويد : برخى بعضى از فقرات اين حديث را با عباراتى ديگر روايت كرده‌اند از جمله در « اذنين » چنين نقل نموده :
قال عليه السّلام : * ( جعل الاذنين مرّتين لامتناعها من العلاج ) * يعنى حقّ تعالى گوشها را تلخ نمود زيرا اين عضو از معالجه شدن امتناع داشته لذا حقّ عزّ و جلّ مايع و رطوبت تلخ را در آن قرار داد تا بدين وسيله از ابتلاء به امراض مصون باشد .
و به جاى « جعل الشفتين عذبتين » روايت كرده : * ( و جعل الرّيق عذبا ، فانّ عذب الرّيق ليميز به بين الطَّعام و الشراب ) * يعنى حقّ تعالى آب دهان را شيرين نمود زيرا بدين وسيله بين طعام و شراب تميز گذارده مىشود .
و در شرح حكمت قرار دادن رطوبت بينى عبارت را چنين نقل كرده :
لولا برد ما في الانف و امساكه الدّماغ لسان الدّماغ من حرارته يعنى اگر سردى و رطوبت در بينى نمىبود مغز از گرما جارى مىشد .
حديث ( 4 ) احمد بن ابى عبد الله گفته و معاذ بن عبد الله نيز از بشير بن يحيى عامرى ، از ابن ابى ليلى نقل كرده وى گفت : من و نعمان بر حضرت جعفر بن محمّد عليها السّلام وارد شديم ، آن جناب به ما مرحبا گفت و فرمود :
اى ابن ليلى اين مرد كيست ؟

307

نام کتاب : علل الشرايع ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 307
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست