نام کتاب : علل الشرايع ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 299
حديث ( 4 ) على بن احمد رحمة الله عليه مىگويد : محمّد بن ابى عبد الله كوفى ، از ابى الخير صالح بن ابى حماد ، از احمد بن هلال ، از محمّد بن ابى عمير ، از عبد المؤمن انصارى نقل كرده كه وى گفت : محضر امام صادق عليه السّلام عرض كردم : گروهى روايت كردهاند كه رسول خدا صلَّى الله عليه و آله فرمودند : اختلاف امّت من با هم رحمت است ، آيا اين روايت صحيح است ؟ حضرت فرمودند : بلى آنها درست روايت كردهاند . عرضه داشتم : اگر اختلافشان رحمت باشد ، پس اجتماعشان عذاب است . حضرت فرمودند : آن معنايى كه ذهن تو و ديگران به آن رفته مراد نيست ، بلكه مقصود همان معنايى است كه خداى عزّ و جلّ از آيه ذيل اراده فرموده : * ( فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ ) * . ( چرا از هر طائفه اى جمعى براى جنگ و گروهى نزد رسول براى آموختن علم مهيّا نباشند و علمى را كه آموختهاند به قوم خويش بياموزند تا قومشان نيز شايد خدا ترس شده و از نافرمانى حذر كنند ) . در اين آيه شريفه خداوند متعال به مردم امر نموده كه كوچ كرده و محضر رسولش صلَّى الله عليه و آله تردّد كرده و از آن حضرت معارف را تعلَّم نموده و سپس به قوم خويش برگشته و آنها را تعليم كنند و با توجّه به معناى اين آيه مىتوان گفت : مراد و مقصود پيامبر اكرم صلَّى الله عليه و آله از اختلاف امّت ، اختلافشان از شهرها و رفت و آمدشان براى كسب معارف دينى است نه اختلاف و نزاع در دين و داشتن دينهاى متعدّد چه آن كه دين يكى بيشتر نيست ( و اين عبارت را امام عليه السّلام دو بار تكرار فرمودند ) . باب هشتادم سرّ اين كه در مؤمنين تندى و تيزى است و در مخالفين ايشان اين معنا منتفى است حديث ( 1 ) پدرم رحمة الله عليه فرمود : سعد بن عبد الله ، از يعقوب بن يزيد ، از محمّد بن
299
نام کتاب : علل الشرايع ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 299