نام کتاب : علل الشرايع ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 261
باب شصت و سوّم سرّ زياد بودن حروف اسم سليمان از اسم پدرش داود عليه السّلام و سرّ ناميدن داود به داود و علَّت مسخّر شدن باد براى سليمان و جهت تبسّم نمودن سليمان از كلام مور و خندانشدنش حديث ( 1 ) عبد الله بن محمّد بن عبد الوهاب القرشى مىگويد : منصور بن عبد الله اصفهانى صوفى از على بن مهرويه قزوينى از سليمان الغازى ، وى مىگويد از على بن موسى الرّضا عليه السّلام شنيدم كه مىفرمودند : پدرم موسى عليه السّلام از پدرشان جعفر بن محمّد عليهما السّلام نقل كردند كه در ذيل فرموده خداى عزّ و جلّ * ( فَتَبَسَّمَ ضاحِكاً مِنْ قَوْلِها ) * [1] ( سليمان از سخن مور بخنديد ) فرمودند : وقتى مورى به موران ديگر گفت : * ( يا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساكِنَكُمْ لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمانُ وَجُنُودُه ) * [2] ( اى موران همه به خانه هاى خود رويد مبادا سليمان و سپاهش ندانسته شما را پايمال كنند ) . باد كه حضرت سليمان را در هوا حمل مىكرد صداى مور را به آن حضرت رساند ، بلافاصله سليمان توقف نمود و فرمود : مور را نزد من حاضر كن وقتى مور را نزد آن جناب آوردند ، حضرت فرمود : اى مور مگر نمىدانى من پيامبر بوده و به كسى ظلم و ستم نمىكنم ؟ مور گفت : چرا مىدانم . سليمان فرمود : پس چرا موران را از ستم من بر حذر داشته و گفتى : اى موران به منزلهاى خود رويد ؟ مور گفت : ترسيدم به آرايش و زينت دستگاه تو نظر كرده و فريفته آن شده در نتيجه غير خداى متعال را عبادت كنند سپس گفت : آيا تو بزرگتر بوده يا پدرت ؟ سليمان گفت : البته پدرم داود عليه السّلام . مور گفت : پس چرا در حروف اسم تو حرفى زائد بر حروف اسم پدرت مىباشد ؟ سليمان فرمود : نمىدانم .