responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : علل الشرايع ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 237


( خضر ) عليهما السّلام مىباشد و توضيح آن اين است كه : خداوند تبارك و تعالى در كتابش مىفرمايد :
اى موسى من ترا براى اين كه پيغامهاى مرا به خلق برسانى برگزيده و به همصحبتى خويش انتخاب كردم پس آنچه را كه به تو فرستادم كاملا فراگير و شكر الهى را به جاى آور و در الواح ( تورات آسمانى ) از هر موضوع براى نصايح و پند و تحقيق هر چيز به موسى نوشته و دستور داديم .
جناب موسى عليه السّلام تصوّر مىكرد تمام اشياء براى او ثابت و روشن است همان طورى كه شما معتقديد علماء شما به هر چيز واقف و آگاهند ، بارى وقتى موسى عليه السّلام به كنار دريا رسيد با عالم ( خضر عليه السّلام ) ملاقات نمود ، موسى با وى سخن بسيار گفت تا به علم وى برسد ولى به وى حسد نبرد آن طورى كه شما به على بن ابى طالب حسد ورزيديد و فضلش را انكار كرديد ، موسى عليه السّلام به خضر گفت : اگر من از تو تبعيّت كرده و خدمتت را بجا آورم از علم لدنّى خود به من مىآموزى ؟
عالم ( خضر ) دانست كه موسى طاقت هم صحبت شدن با او را نداشته و بر علم و دانستنيهاى وى صبر و قرار ندارد لذا به او گفت : تو هرگز ظرفيّت و توانايى آن كه با من صبر كنى و مرا تحمّل نمايى را ندارى و چگونه صبر توانى كرد بر چيزى كه اصلا آگهى از آن ندارى ؟
موسى اظهار داشت : به خواست خدا مرا با صبر و تحمّل خواهى يافت و هرگز در هيچ امر با تو مخالفت نخواهم نمود .
عالم ( خضر ) دانست كه موسى بر علم او صبر و تحمّل نخواهد نمود ، پس به او گفت : اگر تابع من شدى ديگر از آنچه نمايم سؤال مكن تا وقتى كه از آن راز ، تو را آگاه سازم . ابن عبّاس گفت : موسى و خضر بر كشتى سوار شدند ، خضر كشتى را شكست ، اين شكستن مورد رضايت خداى عزّ و جلّ بوده و موجب غضب و خشم موسى گرديد .
و خضر با پسر كه ملاقات نمود او را كشت و اين كشتن مورد رضايت خداى عزّ و جلّ بوده و موجب غضب و خشم موسى گرديد و ديوار را كه مرمّت و تعمير نمود اين تعمير مورد خشنودى حقّ تعالى بوده و موجب غضب و خشم موسى گرديد و همچنين است على بن ابى طالب عليه السّلام زيرا آن حضرت كسى را نكشت مگر

237

نام کتاب : علل الشرايع ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 237
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست