responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : علل الشرايع ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 227


كه به زودى كفرش ظاهر خواهد شد جناب خضر از وقوع بداء در امان نبوده و اين بيم و هراس را داشت كه بين او و آنچه به آن امر گرديده فاصله شده و مانعى پيدا شود و بدين ترتيب از امضاء و انجام مأمور به محروم شده و ثواب آن را درك نكند ولى خداوند عزّ و جلّ هراس و بيم نداشته زيرا هيچ فعلى از او فوت نشده و اساسا بين او و انجام هيچ عملى مانعى در حقش تصوّر نمىشود امّا در عين حال در نفس جناب خضر خطور كرد كه خداوند جلّ ذكره او را سبب براى رحمت پدر و مادر آن پسر قرار داده پس پيدا شدن اين بيم و خشيت در او چون به واسطه اخبار خداى عزّ و جلّ بود از اين رو در وسط كلام دو فعل « خشيت » و « اراده » را به خود حقّ عزّ و جلّ نسبت داد ( نسبت خشيت به خود بالمباشره بوده و به خدا بالتسبيب مىباشد چنانچه در اراده نسبتش به بارى تعالى بالمباشره است و به خضر تبعا صورت گرفته ) بارى خضر در وسط كلام به جنبه بشرى عمل نمود و خشيت را به خود و خدا نسبت داد چنانچه در برخورد و عملش با موسى عليه السّلام چنين عمل كرد زيرا وى در آن هنگام مخبر و خبر دهنده بود و كليم الله مخبر و مستمع نه اين كه خضر مقام و رتبه اش بر موسى ترجيح داشت بلكه وى افضل از خضر بود منتهى چون موسى مستحق بود به او گفته شود كه وى همه چيز را ندانسته و جاهلى است كه فقط به تعليم حقّ تعالى علم برايش حاصل مىشود لا جرم واسطه و مأمور براى رساندن اين خبر به موسى خضر گرديده بود .
سپس خضر به موسى عليهما السّلام گفت : امّا اين كه چرا ديوار را تعمير كردم :
اين ديوار تعلَّق به دو پسر يتيمى داشت كه در مدينه زندگى مىكرده و پدرى صالح داشتند و در زير آن گنجى از ايشان نهفته بود ، اين گنج طلا و نقره نبود بلكه لوحى از جنس طلا بود كه در آن اين جملات نوشته شده و به چشم مىخورد :
تعجّب است از كسى كه به مرگ يقين دارد و چگونه شاد و مسرور است ؟ ! تعجّب است از كسى كه يقين به قدر دارد و چگونه محزون مىباشد ؟ ! تعجّب است از كسى كه يقين دارد به زنده شدن در روز رستاخيز و چگونه ستم مىكند ؟ ! تعجّب است از كسى كه بىثباتى و بىاعتبارى دنيا را ديده و مشاهده مىكند كه اهل آن از حالى به حالى ديگر دگرگون مىشوند ولى با اين حال به آن اطمينان دارد .
پدر اين دو پسر مردى نيكوكار بود ، بين او و اين دو پسر هفتاد پدر ديگر قرار

227

نام کتاب : علل الشرايع ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 227
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست