responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : علل الشرايع ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 179


متذكَّر اين فرموده حقّ تعالى شد كه به او فرموده بود آماده براى بلا باش لا جرم صبر كرد و خود را براى بلا آماده ساخت و به فرزندان فرمود :
اين طور كه مىگوييد نيست ، بلكه اين امر زشت و قبيح را نفس در نظر شما زيبا جلوه داده ، پيش از آن كه يوسف تأويل و تحقيق يافتن خواب صادقش را ببيند ممكن نيست حقّ عزّ و جلّ گوشت او را طعمه گرگ نمايد .
ابو حمزه ثمالى مىگويد : سخنان امام عليه السّلام به اين جا كه رسيد ديگر آن جناب لب از گفتار فرو بست ، روز بعد كه خدمت آن سرور مشرّف شدم عرض كردم : فدايت شوم ديروز قصّه يعقوب و فرزندانش را بيان فرموديد و به ماجراى يوسف و برادران او كه رسيديد سخنانتان را قطع نموديد ، تقاضا دارم آن را ادامه دهيد .
حضرت فرمودند :
در برآمدن آفتاب عالمتاب برادران يوسف با هم گفتند : برويم ببينيم آيا يوسف زنده است يا مرده ؟ وقتى به سر چاه رسيدند كاروانى آنجا رسيد و سقّاى قافله را براى آب فرستادند ، سقّا دلوش را در چاه سرازير نمود تا آب بكشد و وقتى دلو را بالا كشيد ديد پسرى به دلو آويزان است به ياران گفت : مژده باد شما را به اين پسر ، وقتى يوسف را از چاه بيرون آوردند برادران وى جلو آمده و گفتند : اين پسر بنده ما است كه ديروز در چاه افتاد و امروز آمده‌ايم تا او را بيرون آوريم پس يوسف را از دست كاروانيان گرفته و او را به گوشه اى برده و به وى گفتند :
يا اقرار كن كه بنده ما هستى تا تو را به يكى از اين كاروانيان بفروشيم و يا تو را خواهيم كشت ؟
يوسف فرمود : من را نكشيد و آنچه خواستيد انجام دهيد .
برادران او را نزد كاروانيان آورده و گفتند : آيا از شما كسى هست كه اين بنده را از ما بخرد ؟
مردى از ميان آنها يوسف را به بيست درهم خريد در حالى كه پسران يعقوب در اين فروش بىرغبت بودند .
بارى خريدار يوسف او را از صحرا به شهر آورد و وى را به سلطان فروخت چنانچه حقّ عزّ و جلّ در قرآن مىفرمايد : سلطان و عزيز مصر كه يوسف را خريدارى نمود به همسر خويش سفارش غلام را نمود كه مقامش را بسيار گرامى دار كه اين غلام اميد است به ما نفع بسيار بخشد يا او را به فرزندى برگزينيم . ابو حمزه ثمالى مىگويد : محضر على بن الحسين عليه السّلام عرض كردم : روزى كه

179

نام کتاب : علل الشرايع ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 179
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست